برگه:Qabus nama.pdf/۱۳۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۸۰
 

ستبر گردن، اگر سر او اصلح بود به باشد و تهی شکم و بر جده سرین و عصبها و ساق پای وی چون میرود برکشیده میشود بر بالا و درهم کشیده روی بباید؛ باید که سیاه چشم بود و هر غلام که او چنین بود مبارز و شجاع و روزبه بود و علامت غلامی که خادمی سرای زنان را شاید سیاه پوست و ترش روی و درشت پوست و خنک اندام و تنک موی و باریک آواز و باریک پای و ستبر لب و بخج بینی و کوتاه انگشت، منحدب قامت و باریک گردن، چنین غلام خادمی سرای زنان را شاید، اما نشاید که سپید پوست بود و سرخ گونه و پرهیز کن از اشقر خاصه فرود افتاده موی و نشاید که در چشمش (ص ۱۰۲) رعونت و تری بود، که چنین کس با زن دوست بود، یا قواده بود و علامت غلامی که بی شرم بود عوانی و ستور بانی را شاید باید که گشاده [ابرو] و فراخ و ازرق چشم بود و پلکهای چشم وی ستبر و اشقر بود و چشمش کبود و سپیدی چشم او منقط بود بسرخی، دراز لب بود و دندان و فراخ دهن بود، چنین غلام سخت بی شرم و ناپاک بود و بی ادب و شریر و بلاجوی و علامت غلامی که فرّاشی و طباخی را شاید باید که پاک روی و پاک تن و باریک دست و پای بود و شهلا چشمی که بکبودی گراید و تمام قامت و خاموش و موی سر او میگون و فرود افتاده، چنین غلام این کارها را شاید، اما بشرطی که گفتم، از جنس خبر باید داشت، چه جنس و عیب و هنر هر یک بباید دانستن، یاد کنیم: بدانک ترک نه یک جنس است و هر جنسی را طبعی و گوهری دیگرست و از جملۀ ایشان از همه بدخوتر قبچاق و غز بود و از همه خوش خوتر و بعشرت فرمان بردارتر ختنی و خلخی و تبتی بود و از همه شجاع‌تر و دلیرتر ترقای بود و تاتاری و یغمائی و چگلی، آنچ علمی بود زود معلوم کند و از همه بلاکش‌تر و کاهل‌تر و سازنده‌تر چگنی بود و بجمع معلوم کند که ار ترک نیکوئی بتفصیل و زشت بی (ص ۱۰۳) تفصیل نخیزد و هنو بضدّ اینست، چنانک چون در ترک نگاه کنی سر بزرگ بود و روی پهن و چشمها تنگ و بخج بینی و لب و دندان نه نیکو، چون یک یک را بنگری بذات خویش نه نیکو بود ولکن چون همه را بجمع نگری صورتی بود سخت نیکو و صورت هندوان بخلاف اینست: چون یک یک را بنگری هر یکی بذات خویش نیکو نماید ولیکن چون