برگه:Qabus nama.pdf/۵۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

که هر که یکی را بحقیقت بدانست از محض شرک بری گشت و یکی بر حقیقت خدای است عزوجل و جز او همه دو و هر چه بصفت دو گردد با ترکیب آن دو بود چون عدد و جمع دو بود چون بصفات، یا بصورت دو بود چون جوهر، یا بتولد دو بود چون اصل و فرع، بامکان دو بود چون عرض، یا بوهم دو بود چون عقل و نفس،(ص 12) باعتدال دو بود چون طبع و صورت، یا در مقابلهٔ چیزی دو بود چون مقل و شبه، یا از بهرساز چیزی دو بود چون هیولی و عنصر، یا از برای صدر دو بود چون مکان و زمان، یا از برای حد دو بود چون گمان و نشان، یا از برای قبول دو بود چون خاصیت، یا بیش وهم بود چون مسکوک، یا هستی و نیستی جز او بود چون ضد و فوق و هرچه جز او چگونه‌گی دارد چون قیاس، این همه نشان دوی است و این را بحقیقت یکی نتوان گفت، یکی بحقیقت خدای است عزوجل؛ چون چنین بود این چیزها که نشان دوی است جز از حق سبحانه و تعالی بود. حقیقت توحید آنست که بدانی هر چه در دل تو آید نه خدای بود که حق تعالی آفریدگار آن بود، بری از شبه و شرک متعالی الله عما یصیفون الملحدون و هو خیر بما یعقلون و الله عالم الغیب و الشهاده.