برگه:Qabus nama.pdf/۸۶

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
۳۶
 

باب هشتم

اندر یاد کردن بندهای نوشروان عادل

اول گفت: تا روز و شب آینده است و رونده از گردش سال‌ها شگفت مدار.

و گفت: مردمان چرا از کاری پشیمانی خورند که یک بار از آن پشیمانی خورده باشند؟

گفت: چرا ایمن خسبد کسی که آشناء پادشاه باشد؟

گفت: چرا زنده شمرد کسی خود را کی زندگانی او نه بر مراد او بود؟

آخر گفت: هر که ترا زشت گوید معذورتر از آنک آن زشت بتو رساند.

آخر گفت: بخداوند تعزیت آن دردسر نرسد که بدان کس که بی‌فایده گوش دارد.

آخر گفت: هر بندهٔ که او را بخرند و بفروشند آزادتر از آن کس دان که او بندهٔ گلو بود.

آخر گفت: هر چند کسی دانا بود که پاداش ورا خرد نبود آن دانش بر وی وبال بود.

آخر گفت: هر که روزگار او را دانا نکند در آموزش او هیچ کس را رنج نباید (ص ۴۹) برد که رنج او ضایع باشد.

آخر گفت: همه چیز از نادان نگاه داشتن آسان‌تر از آن بود که از تن خویش نادان را.

[دیگر گفت: اگر خواهی که مردمان ترا نیکو گوی باشند نیکو گوی مردمان باش.]