برگه:Qabus nama.pdf/۹۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۴۷
 

باب یازدهم

اندر ترتیب شراب خوردن و شرایط آن

شراب خوردن را نگویم که بخور و نگویم که مخور، که جوانان بقول کسی از فعل جوانی باز نگردند، که مرا نیز بسیار گفتند و نشنوذم، تا بعد از پنجاه سال ایزد تعالی بر من رحمت کرد و مرا توبه ارزانی داشت؛ اما اگر نخوری سوذ دو جهانی با تو بود و هم خشنوذی ایزد جل و علا و هم از ملامت خلق رسته باشی و از نهاذ و سیرت بی‌عقلان و از افعال محال رسته باشی و نیز در کذخدایی بسیار توفیر یابی و ازین چند روی اگر رغبت در خوردن آن ننمایی سخت دوست دارم، ولیکن جوانی، دانم که رفیقان نگذارند که نخوری و بذین سبب گفته‌اند: اَلوحِدةُ خَیرٌ مِن جَلیسِ السُّوءِ[۱]، اگر خوری دانم (ص ۶۱) که دل بر توبه داری و بر کردار خویشتن پشیمان باشی، پس بهرحال که نبیذ خوری باید که بدانی خوردن، از آنچه ار ندانی خوردن زهرست و اگر دانی خوردن پادزهر حقیقت و همه ماکولات و مشروبات که بی ترتیب و بی نسق خوری بذست که گفته‌اند:

  که پازهر زهرست کافزون[۲] شود کز اندازۀ خویش بیرون شود  

پس باید که چون نان خورده باشی در وقت نبیذ نخوری، تا سه ساعت بگذرد و سه بار تشنه شوی و آب خوری، پس اگر تشنه نشوی مقدار سه ساعت توقف کن، از آنک معده که قوی و درست باشد اگر چه باسراف طعام خوری بهفت ساعت هضم شود: سه ساعت بپزاند و سه ساعت دیگر مزه بستاند از آن طعام و بجگر رساند، تا جگر قسمت کند بر احشای مردم، از آنکه قسّام اوست و ساعتی دیگر آن نقل را که بماند بروده فرستد، هشتم ساعت باید که معده خالی شذه باشد و هر معده که نچنین


  1. الوجوه خیر من جلیس
  2. در اصل: که افزون