این برگ همسنجی شدهاست.
67
OMAR KHAYYAM
۹۶
نیکی و بدی که در نهادِ بشر است | ||||||
شادی و غمی که در قضا و قدر است | ||||||
با چرخ مکن حواله کاندر رهِ عقْل | ||||||
چرخ از تو هزار بار بیچارهتر است |
۹۷
تیریکه اجل کشد سپرها هیچست | ||||||
وین محتشمی و سیم و زرها هیچ است | ||||||
چندانکه برویِ کارها در نگرم | ||||||
نیکست که نیکست دگرها هیچ است |
۹۸
هر دل که درو مایهٔ تجرید کم است | ||||||
بیچاره همه عمر ندیمِ ندم است | ||||||
جز خاطرِ فارغ که نشاطی دارد | ||||||
باقی همه هر چه هست اسبابِ غم است |
96.C. L. N. A. I. J.Fate is merely the decree of Allah.For the distinction between kazá and kadar, see Pocock, Specimen Historiæ Arabum, p. 207.
97.N.Possibly written on the margin by some pious reader as an answer to No. 86.
98.L. N.Tajríd, see Gulshan i Ráz, p. 8, n.