این برگ همسنجی شدهاست.
99
OMAR KHAYYAM
۱۴۴
آنکس که گنه بنزدِ او سهْل بود | ||||||
این نکته بگویَد انکه او اهْل بود | ||||||
علمِ ازلی علّتِ عصیان کردن | ||||||
نزدیکِ حکیم غایتِ جهْل بود |
۱۴۵
آورد باضطرابم اوّل بوجود | ||||||
جز حیرتم از حیات چیزی نفزود | ||||||
رفتیم باِکراه و ندانیم چه بود | ||||||
زین آمدن و رفتن و بودن مقصود |
۱۴۶
اندیشهٔ جرمم چو بخاطر گذرد | ||||||
از آتشِ سینه آبم از سر گذرد | ||||||
لیکن شرطست بنده چون توبه کند | ||||||
مخدوم بلطفِ خویش از سر گذرد |
144.L. N.Sahl, "of no account."
145.C. L. N. A.
146.L. N.In line 2, az sar guzarad means "drops from the eyes," and in line 4, "remits the penalty."This change of meaning is called Tajnis.