این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
161
OMAR KHAYYAM
۲۳۷
آنها که در آمدند در جوش شدند | ||||||
آشفتهٔ ناز و طرب و نوش شدند | ||||||
خوردند پیالهٔ و خاموش شدند | ||||||
در خاکِ ابد جمله هم آغوش شدند |
۲۳۸
فردا که نصیبِ نیک بختان بخشند | ||||||
قسمی بمنِ رند پرسان بخشند | ||||||
گر نیک آیم مرا از ایشان شمرند | ||||||
ور بد باشم مرا بدیشان بخشند |
۲۳۹
از گردشِ روزگار بهری برگیر | ||||||
بر تختِ طرب نشین بکف ساغر گیر | ||||||
از طاعت و معصیت خدا مستغنیست | ||||||
باری تو مرادِ خود ز عالم برگیر |
237.C. L. A. I.
238.C. L. A. I.
239.C. L. N. A. I. J.Alluding to the Hadís, "These are in heaven, and Allah regards not their sins, and these in hell, and Allah regards not their good works."See Gulshan i Ráz, p. 55.