این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
191
OMAR KHAYYAM
۲۸۲
خیّام اگر ز باده مستی خوش باش | ||||||
با لاله رخی اگر نشستی خوش باش | ||||||
چون آخرِ کار نیست خواهی بودن | ||||||
انگار که نیستی چو هستی خوش باش |
۲۸۲
در کارگهِ کوزهگری رفتم دوش | ||||||
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش | ||||||
ناگاه یکی کوزه برآورد خروش | ||||||
کو کوزهگر و کوزهخر و کوزه فروش |
۲۸۴
سرمست بمیخانه گذر کردم دوش | ||||||
پیری دیدم مست و سبوئی بر دوش | ||||||
گفتم ز خدا شرم نداری ای پیر | ||||||
گفتا کرم از خداست رو باده بنوش |
282.C. L. N. A. B. I. J.
283.C. L. N. A. B. I. J. Men's speculations.
284.C. L. N. A. I. J. Sar mast, a compound, hence izáfat omitted.Saboyey, hamza (for conjunctive yá) followed by yá i tankír.See Lumsden, ii. 269.