این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
219
OMAR KHAYYAM
۳۲۴
چون نیست مقامِ ما درین دیر مقیم | ||||||
پس بی می و معشوق خطائیست عظیم | ||||||
تا کی ز قدیم و محدث ای مردِ حکیم | ||||||
چون من رفتم جهان چه محدث چه قدیم |
۳۲۵
در مسجد اگرچه با نیاز آمدهام | ||||||
حقّا که نه از بهر نماز آمدهام | ||||||
روزی اینجا سجادهٔ دزدیدم | ||||||
آن کهنه شدست باز بازآمدهام |
۳۲۶
دیگر غمِ این گردشِ گردون نخوریم | ||||||
جز بادهٔ نابِ صافِ گلگون نخوریم | ||||||
می خونِ جهانست و جهان خونیِ ما | ||||||
ما خونِ دلِ خونیِ خود چون نخوریم |
324.C. L. N. A. B. I. J.
325.C. L. N. A. B. I. J.To "steal a prayer-mat" is to pray to be seen of men.—Nicolas.A satire on some hypocrite, perhaps himself.