این برگ همسنجی شدهاست.
335
OMAR KHAYYAM
۴۹۸
خواهی که پسندیدهٔ آنام شوی | ||||||
مقبول قبولِ خاصه و عام شوی | ||||||
اندر پیِ مومن و جهود و ترسا | ||||||
بدگوی مباش تا نکونام شوی |
۴۹۹
ای چرخ چه کرده ام ترا راست بگوی | ||||||
پیوسته فگندهٔ مرا در تگ و پوی | ||||||
نانم ندهی تا نبری کوی بکوی | ||||||
ابم ندهی تا نبری آب ز روی |
۵۰۰
چندین غمِ بیهوده مخور شاد بزی | ||||||
و اندر رهِ بیداد تو باداد بزی | ||||||
چون آخرِ کار این جهان نیستی است | ||||||
انگار که نیستیّ و آزاد بزی |
498.L.
499.L.Abrúy, 'honour.'
500.L. B.In line 3 scan nésătĭyast.
تمام شد