این برگ همسنجی شدهاست.
13
OMAR KHAYYAM
۱۵
تا بتْوانی رنجه مگردان کسرا | ||||||
بر آتشِ خشمِ خویش منْشان کسرا | ||||||
گر راحتِ جاودان طمع میداری | ||||||
میرنج همیشه و مرنجان کسرا |
۱۶
ای کرده بلطف و قهرِ تو صنع حدا | ||||||
در عهدِ ازل بهشت و دوزخ پیدا | ||||||
بزمِ تو بهشت است و مرا چیزی نیست | ||||||
چونست که در بهشت ره نیست مرا |
۱۷
چندان بخورم شراب کین بُویِ شراب | ||||||
آید ز تراب چُون روم زیرِ تراب | ||||||
تا بر سرِ خاکِ من رسد مخموری | ||||||
از بُویِ شرابِ من شود مست و خراب |
15.L. b.Line 1 is in metre 14.
16.Bl. L.The person addressed is the prophet Muhammad.The Sufis were fond of dwelling on the opposition between the beautiful (jamál) and terrible (jalál) attributes of Deity.Gulshan i Raz, p. 27.
17.Bl. C. L. N. A. I. J.