برگه:RobaiyatKhayyamForoughi.pdf/۱۳۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

سخن سرایان اسلامی این قسم مسامحه یا اشتباه بسیار کرده‌اند چنانکه سعدی در بوستان در حکایت بتکدهٔ سومنات چیزها گفته که مینماید که بکلّی از عقاید ارباب ادیان بیخبر بوده است. کنشت را بمعنی کلیسا و عبادتگاه کلیّه غیر مسلمانان استعمال کرده‌اند از این معنی و نوع آن که برحسب ظاهر انکار بهشت و دوزخ است در واقع مراد اینست که بزودی و آسانی نمیتوان گفت که اهل دوزخ و که اهل بهشت است و احکامی که مردمان قشری در این باب میکنند معتبر نیست چنانکه بسیار اتفاق افتاده که مردمان ظاهربین امتناع کرده‌اند که بر جنازهٔ بزرگوارانی مانند فردوسی نماز کنند یا آنها را در گورستان مسلمانان بخاک بسپرند چه بسا کسان که بظاهر گناهکارند امّا باطنشان پاک است و اهل بهشتند و عکس آن نیز بسیار است.

دانشمندان دیگر از اهل ظاهر یا باطن نیز در این باب بسیار سخن رانده‌اند آنچه بکلام خیّام بیشتر شباهت دارد بعضی از اشعار خواجه حافظ است چنانکه میفرماید:

۱۲۸