این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۲۰
پیش از من و تو لیل و نهاری بوده است | گردنده فلک نیز بکاری بوده است | |||||
هرجا که قدم نهی تو بر روی زمین | آن مَردُمَک چشم نگاری بوده است |
۲۱
تا چند زنم بروی دریاها خشت | بیزار شدم ز بُت پرستان کِنِشت | |||||
خیّام که گفت دوزخی خواهد بود | کِه رفت بدوزخ و کِه آمد ز بهشت |
۲۲
ترکیب پیالهٔ که در هم پیوست | بشکستن آن روا نمیدارد مست | |||||
چندین سر و پای نازنین از سر دست | بر مِهرِ که پیوست و بکین که شکست |
۲۳
ترکیب طبایع چو بکام تو دَمی است | رو شاد بزی اگرچه بر تو ستمی است | |||||
با اهل خِرَد باش که اصل تَنِ تو | گَردیّ و نسیمی و غباریّ و دَمی است |
۷۶