این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۲۷۷
با یار چو آرمیده باشی همه عمر | ||||||
لذّات جهان چشیده باشی همه عمر | ||||||
هم آخر کار رحلتت خواهد بود | ||||||
خوابی باشد که دیده باشی همه عمر |
۲۷۸
برخیز و دوای این دل تنگ بیار | ||||||
آن بادهٔ مشکبوی گلرنگ بیار | ||||||
اجزای مفرّح غم ار می خواهی | ||||||
یاقوت می و بریشم چنگ بیار |
۲۷۹
تا چند از این حیله و زرّاقی عمر | ||||||
تا چند مرا دُرد دهد ساقی عمر | ||||||
حقّا که من از ستیزه و خدعهٔ او | ||||||
چون جرعه بخاک ریزم این باقی عمر |