این برگ همسنجی شدهاست.
۱۷۵
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود | ||||||
نی نام ز ما و نی نشان خواهد بود | ||||||
زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل | ||||||
زین پس چو نباشیم همان خواهد بود |
۱۷۶
ای دل مطلب وصال معلولی چند | ||||||
مشغول مشو بعشق مشغولی چند | ||||||
پیرامُن آستان درویشان گرد | ||||||
باشد که شوی قبول مقبولی چند |
۱۷۷
این جمع اکابر که مناصب دارند | ||||||
از غصه و غم ز جان خود بیزارند | ||||||
وانکس که اسیر حرص چون ایشان نیست | ||||||
این طرفه که آدمیش می نشمارند |