حسین پاشاخان میرپنجه
فوج کلهر ابوابجمع عالیجاه محمد حسن خان سرهنگ چونکه مدتی بود که در دارالخلافه مشغول مشق و قراول بودند در این اوقات مرخص شدند
عالیجاه حاجی میرزا علیخان خوئی درین روزها بمنصب سرهنگی سرافراز گردیده که در دیوانخانه مبارکه نشسته به امورات قشون رسیدگی نماید
سایر ولایات
از قراریکه در روزنامهٔ کرمانشاهان نوشتهاند یک نفر زوار در بیرون دروازهٔ طرف عتبات عالیات که بسر قبر آقا مشهور است بوده است دزد اموال او را برده و جعبهای در میان اسبابش بوده که چند عدد مار در میان آن بوده در بین راه دزد در جعبه را میگشاید که به بیند در میان آن چیست ناگاه یکی از آن مارها دست دزد زده و بحالت هلاکت دزد خود را بشهر رسانده و در میان خورجین آن زوار هم که دزد برده بوده قدری میخ اسب بوده میخها خورجین را پاره کرده از سر قبر آقا تا بخانهٔ سارق میخها از خورجین بزمین ریخته صبح صاحب مال رد میخها را گرفته تا بدر خانه دزد میرسد در میزند زنی بتران میآید و میگوید چه میخواهی صاحب مال میگوید اموال مرا دزدیدهاند و دزد باین خانه آمده است زن میگوید که درین خانه دزد نیست شوهر مرا چند روز است که مار زده و خوابیده است صاحب مال میگوید که دزد اسباب من همان شوهر توست و مار از من بوده که او را زده است و بخانهٔ مزبور در آمده آنچه اسباب او بوده بعینها پس میگیرد
از قراریکه در روزنامهٔ گیلان نوشتهبودند در روز پنجشنبهٔ چهاردهم ذیقعده دو ساعت بغروب مانده در انزلی خانهٔ میرزا غفار اجودان مبارکه که در پشت توپخانه بوده آتش گرفته با شش خانهٔ دیگر که در جنب او بوده سوخته بطوری که هر چه در آنها بوده سوخته و تلف گردیده است قورچیان و توپچیان و تفنگچیان ریخته و آتش را خاموش کردهاند و بحمدالله به قورخانه نرسیده و کسی تلف نشده چند نفر توپچی و قورخانهچی دستشان قدری سوخته بوده اما خوب شدهاند
در روزنامه اصفهان نوشتهاند که شهر و بلوک نهایت انتظام را دارد و عالیجاه چراغعلی خان نایبالحکومه با کمال خوشسلوکی و رعیتداری امورات آنجا را منتظم دارد و اهالی و رعایای آنجا از حسن سلوک مشارالیه راضی و شاکرند و گنجی خان بختیاریرا فرستاده آوردهاند و در خانه خود بطریق مهمان منزل داده است
در باب بنائی و تعمیرات عمارات اصفهان نوشتهاند که بنا و عمله زیاد در کارند و در هفت دست عمارت اتابکیه میسازند و در ساختن جبهخانه و تعمیر پل خاجو و غیره نیز بنا و عمله مشغول کارند
دو نفر در اصفهان دزدی نموده بودهاند بعد از ثبوت و استرداد اموال هر دو بسیاست خود رسیدهاند
از کرمان نوشته بودند که یک نفر سرباز از فوج عالیجاه علی خان سرتیپ در محله کیسهٔ پولی که بیست و چهار تومان در میانش بوده پیدا کرده فردای آن روز که مردم در مسجد جمعه بجهة نماز جماعت جمع بودهاند سرباز مزبور آمده و در میان خلق جار کشیده و گفته است که هر که دیروز وجهی گم کرده باشد بیاید و نشانی را داده دریافت نماید صاحب تنخواه آمده و نشانی داده و سرباز مزبور تنخواه او را بدون کسر و نقصان تسلیم نموده