برگه:Rvznamh vghaye atfaghyh-shmarh hay 1 ta 35.pdf/۱۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
 

نامدار آن در مواجه با مردمی دور از دسترس شدند که به شدت از اعمال آنها انتقاد نموده و بی پروا و بی پرده از آنان و اعمـالشـان به حقارت یاد می کردند در حالیکه در طی چندین هزار سال رژیم شاهنشاهی کسی را یارای آن نبودکه از شاهنشاه و اعمال او انتقاد کند. به گفته تنسر هیربدان هیربد اردشیر بابکان:

در آن تاریخ سخن ها را که صریح در روی شاهنشاه نتوانستندی گفت از خویشتن امثال و حكايات به دروغ فرو نهادندی و عرض داشتندی تا او در آن میانه سؤال و بحث کردی۱

همین معنی در کتاب کلیله و دمنه . که در ظاهر داستانهایی به زبان حیوانات و در باطن آئین مملکت داری ایرانیان در دوران پیش از اسلام است ـ به وضوح دیده می شود؛ آنجا که از درایت و کفایت وزیر با تدبیر پادشاه زاغان سخن می‌گوید می‌نویسد:

سخن نرم و حدیث به رسم می گفتی و جانب تعظیم مخدوم را هر چه به سزاتر رعایت کردی و اگر در افعال وی خطائی دیدی تنبیه در عبارتی باز راندی که در خشم بروی گشاده نگشتی زیرا که سراسر بر بیان امثال و تعریضات شيرين مشتمل بودی و معایب دیگران در اثنای حکایت مقرر می گردانیدی و خودسهوهای خویشتن در ضمن آن می شناختی و بهانه‌ای نیافتی که او را بدان مؤاخذت نمودی۲.

اکنون فتحعلیشاه و عبـاس ميرزا و سال در بار آند و مواجه با مردمانی شدند که آزادانه پرده دری می کردند و همین امر باعث وحشت آنها شد.

عباس میرزا در نامه ای که به قلم قائم مقام به برادرش ظل السلطان در بارهٔ واقعه کرمان نگاشته می گوید:

از برادری مثل شما جان خود را دریغ ندارم تا چه رسد به مال دنیا. اما حفظ آبروی خودم و شما را واجب می دانم بکنم. هزاربار شما از من برنجید و هر نسبتی که بدتر از آن نیست مردم بیکار و ولنگار دارالخلافه به من بدهند و زنها دور شما

را بگیرند و نوحه عزل سیف‌ها را بکنند هیچ نقص خود نمی دانم، اما طاقت آن ندارم که همین اوضاع امساله کرمان را تصور کنم در گازتهای روم و روس و فرنگ بنویسند۳.

عباس میرزا به دقت در جریان اخبار جراید خارجی قرار داشت و آنها را می خواند یا برای او می خواندند. از اینرو ظاهرا باید روزنامه خواندن برای شاه و منصب روزنامه خوانی در ولایتعهدی عباس میرزا به وجود آمده باشد و مستبعد است که این امر در پادشاهی ناصرالدین شاه معمول گردیده باشد – اگر چه سندی در این باره در دست نیست – اما نمی توان از بیان این حدس و گمان خودداری کرد. در نامه ای که عباس میرزا در سال ۱۲۴۴ هـ.ق. به آقا محمد حسن مصلحت گزار ایران در ارزنة الـروم نوشته و اکنون در آرشیو صدارت عثمانی بخش خطوط همایون - شماره (۳۶۷۱۸) ضبط است، می نویسد:

عاليشان آقا محمد حسن بداند که عريضجات آن عاليشان دیر می‌رسد و آن چه تا بحال رسیده خبری صریح از



ا - تعليقات نامه تنسو. مجتبی مینوی، محمد اسماعیل رضوانی، چاپ خوارزمی، ص ۱۸۳.

۲ - نقل از همان کتاب و همان صفحه.

۳ ـ منشآت قائم مقام فراهانی. چاپ ۱۳۸۰ هـ. ق، ص ۱۷۵.