برگه:Rvznamh vghaye atfaghyh-shmarh hay 1 ta 35.pdf/۱۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
 

امتیاز پنجم – و مهمترین آنهـا – این است که مجموعه‌ای است که اخبار ایران و جهان را ثبت کرده و دورنمای اوضاع ایران را از ۱۲۶۷ تا ۱۲۷۷ ه.ق آشکار می سازد. به جرأت باید عرض کنم که ارزش تاریخی آن کمتر از تاریخ‌های رسمی آن دوره مانند روضة الصفای ناصری ، ناسخ التواريخ، حقايق الاخبار و امثال آنها نیست. مرحوم اعتماد السلطنه که مجموعه روزنامه های عهد ناصری را در اختیار داشته قسمت عمده مطالب کتاب مرآت البلدان را از همین روزنامه اقتباس کرده است، اخبار این روزنامه را پهلوی هم چیده مطالب معجم البلدان یاقوت را ترجمه کرده پهلوی اخبار روزنامه ها قرار داده مرآت البلدان را به وجود آورده است، مرآت البلدان را خلاصه کرده جلد سوم منتظم ناصری را ایجاد کرده و به ناصرالدین شاه تقدیم داشته است «پادشاه شادی کنان که نو کرم دانشمند و مؤلف است و نوکر نعره زنان که پادشاه بی خبر» باور ندارید استدعا می کنم اخبار این روزنامه را بر اخبار مرآت البلدان عرضه کنید و مرآت البلدان را با جلد سوم منتظم ناصری مقایسه فرمائید. غرضم انتقاد به معنی عیب جوئی نیست، نقدی است بر کارهای اعتمادالسلطنه خدا بیامرزدش که اینکار را انجام داده است. امتیاز ششم امتیازی است سیاسی، بدین معنی که در آن زمان قدرتهای استعماری که تصمیمات غیر انسانی و سودجویانه در باره ایران اتخاذ م دند، از طریق انتشار اعلامیه، مقاله و خبر در جراید خارجی، اعمال خود را موجه جلوه می‌دادند و شگفت اینکه دولت ایران را دولتی غیر منطقی، زورگو و ظالم و خودشان را دولتی عادل و مظلوم قلمداد می‌نمودند. در مقابل کسی نبود که به ترهات آنها جواب گوید. این روزنامه و روزنامه‌های دیگر کم و بیش به این قبیل مقاله‌ها و اعلاميه‌ها پاسخ می‌گفت. بنابراین وجود آن بسیار سودمند بود و به شاید به همین دلیل مرحوم امیر کبیر این روزنامه را به وجود آورد والا به شرحی که ذیلا می‌آید مردم آماده پذیرش روزنامه نبودند.

تأثیر روزنامه وقایع اتفاقیه بر مردم

از همان آغـاز انتشار روزنامه چندین مانع بزرگ بر سرراه روزنامه به وجود آمد. نخست اینکه عده ای موظف شدند که آن را خریداری کنند. در سرمقاله اولین شماره چنین آمده است: «لازم است که کل اعضای دولت ایران وحکام ولایات و صاحب منصبان معتبر و رعایای صادق این دولت این روزنامه را داشته باشند».

بدیهی است وقتی پای زور وجبـر بـه ميـان آید هیچ کاری در هر درجه از سودمندی باشد پیش نخواهد رفت خصوصاً آنکه یک سلسله موانع طبیعی هم بر سر راه آن باشد که یکی از آنها، گرانی روزنامه بود که هر شماره آن دهشاهی قیمت داشت. در شماره نوزدهم خبـری است که به موجب آن قصابهای تهران تعهد کرده بودند گوشت را یک من یک قران بفروشنـد. به نوشته روزنامه قرار شد «درکل شهر گوشت یکمن یکهزار دینار باشد، بنابراین به جای خرید یک شماره روزنامه مردم می توانستند نیم من گوشت که یک کیلو گرم و نیم باشد بخرند و از این نظر خرید روزنامه برای مردم عـادی که درآمد روزانه شان بیش از این مبلغ نبود امری شاق و بلکه محال بود و اگر مأمورین برجسته دولت مجبور به خرید روزنامه نمی شدند این روزنامه پا نمی گرفت.

گمان نمی رود مسئولان روزنامه در تعیین بهای آن به راه گزاف رفته باشند، زیرا مطبوعات در دوره قاجاریه به