لابد او دوباره نوشته شد چند نسخه از روزنامه عصر روز پنجشنبه رسید و مابقی صبح جمعه بیرون آمد و تقسیم شد در ولایت ایران در این کار استادی بهتر از حاجی عبدالمحمد استاد دارالطباعه که این روزنامهها را چاپ میزند نیست و لکن چون باسمه سنگیست درست خاطرجمع نمیتوان شد که بهعیب بیرون بیاید یا نه و از عقب افتادن یکروز در هفتهٔ گذشته امید هست که انشاءالله مباشرین روزنامه بطوری تدارک نمایند و مراقب باشند که بعد ازین اینگونه معطلی حاصل نگردد و همان صبح روز پنجشنبه بیرون آمده در میان خلق تقسیم شود
سایر ولایات
در روزنامه هفته گذشته اشتباها نوشته شده که مقرباءالخاقان میرزا حسنخان وزیر نظام و میرزا اهمد خان امیرزاده در چهارم ماه شوال از آنجا حرکت کردهاند که برکاب حضرت اقدس همایون شرفیاب شوند موافق کاغذ آخر که بتاریخ دویم شوال از تبریز نوشته بودند معزی الیهما در یوم چهارم از شهر به بیرون اراده داشتهاند که نقل مکان نمایند
بعضی قراولخانها در تبریز ساختهاند و قراول نظام گذاشتهاند و این در زیر حکم عالیجاه محمد علیخان سرتیپ جوانشیر است
از سرحدات سمت ارومی و سلدوز نوشتهاند که از حسن اهتمامات کارگذاران دولت علیه و نظمی که در آنجا گذاشتهاند کمال امنیت و آرامی حاصل است طایفهای بلباس که هر سال در آنجا تاخت و غارت میکردند حالا از بودن عالیجاه عسکرخان سرتیپ افشار را رومی با افواج و سواره ابوابجمعی او دست تعدی طایفهای بلباس کوتاه گردیده در ارومی مشغول گرفتن پانصد نفر سرباز فوج نصاری بودهاند و اسامی آنها را نوشته و همه را جمع و حاضر کرده بودهاند
حاصل سلماس و انصفحات را امسال تگرگ خرابی رسانده و رعایای آنجا بسبب ضرر و خرابی که از تگرگ بحاصل رسیده قدری پریشان بودند
کردستان
از قراریکه از آنجا نوشتهاند آقا محمد جواد و آقا محمد حسن تاجر اصفهانی بقدر پنجاه بار روغن و غیره بارگیری کرده روانهٔ اصفهان نموده بوده است و سه هزار تومان هم پول نقد به کرایهکش به امانت سپرده بودند که در اصفهان تسلیم نماید در راه نیمشبی یابوئی که تنخواه بار او بوده گم شده و تا صبح بفکر او نبودهاند صبح که دیدند مالی که پول بارش بود نیست سه روز تفحص کردند روز چهارم در بالای کوهی یابو را بی پول در چرا دیدند پاره تجسس نموده و صد تومان در راه جناب مرتضی علی ع نذر فقرا نمودند بعد از مأیوسی بطرف سیاهچادرها که ایل کردستان در آنجاها زده بودهاند بجهة آب خوردن روانه شدهاند در آن نزدیکی سیاهی بنظرشان آمده است آنجا رفتهاند بار یابو را در آنجا دیدهاند که تنخواهش هیچ دست نخورده و تمام و کمال بدون عیب و نقص در آنجا افتاده بوده تنخواه را برداشته ادای نذر و شکرانه الهی را بعمل آورده بخورسندی بمقصد روانه شدهاند
یکنفر از اهل کردستان بشراکت شخصی از اهل جاف گوسفند بطهران آورده فروخته بودهاند در مراجعت کردستانی جافی را چند شب مهربانی و مهمانی نموده و سوقات بجهة او درست کرده و بمشایعت او یک منزل رفته در میان کوهی جافی را کشته و تنخواهش را برداشته بخانه خود مراجعت کرده بوده است بعد از سه ماه سگ چوپانی بنزد چوپان دویده و مانند اینکه چیزی دیده باشد با فریاد کرده و برگشته است چوپان عقب سگ