برگه:Rvznamh vghaye atfaghyh-shmarh hay 1 ta 35.pdf/۱۵۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
 

احوالات متفرقه

در روزنامه هفته گذشته نوشته شده بود که در دارالخلافه طفلی از دیوار بیست و پنج ذرعی افتاده و عیب نکرده است گویا در ارتفاع دیوار اشتباهی شده باشد زیرا که در کل دارالخلافه طهران بیست و پنج ذرعی نیست و لکن در روزنامهٔ فرانسه نوشته‌اند که شخصی بنا در شهر پاریس بروی بام کار میکرد و بالای بامهای آنولایت کلا شیروانی است و ناگاه از آنجا بپائین افتاده با اینکه خانهٔ مزبور شش مرتبه بوده است وقتی که مردم بر سر او رفته و او را برداشته‌اند دیده‌اند که عیب نکرده است اما از راه احتیاط او را به بیمارخانه نزد اطبا بردند که به بینند که مبادا عیب کرده باشد

در جمیکه که یکی از جزائر هند غربی میباشد مدتی بود که وبا افتاده بود و هنوز هم در بعضی از جاهای آنجا این ناخوشی بوده و رفع نشده بود و این تعجب است که در اکثر جایها که ناخوشی وبا زیاد مهلک باشد و شده بکند تا چهل روز یا یکماه و نیم بیشتر طول نمی‌کشد در این جزیره هم مهلک بوده و زیاد آدم تلف کرده و هم مدتی طول کشیده

شخصی را از جانب دولت انگلیس به ملک چین فرستاده‌اند که از آنجا درخت چائی کوچک بگیرد و به هندوستان بفرستد که در شمال هندوستان این چائی را بعمل بیاورند درختهای کوچک خوب آورده و هشت نفر هم از اهل چین بجهة عمل آوردن این درختها همراه آورده است و بقدر هفتاد فرسخ بمیان ولایت چین رفته بوده است و در هر جا حرمت و عزت و محبت از اهل چین دیده بود و گمان دارند که تا اول پائیز همه این درختهای چائی را بکارند

اهل شهر لندن خصوص دکان‌داران و اصناف و آنها که مهمانخانه دارند گمان داشتند که در جمع شدن مردم بتماشای عمارت بلور منفعت زیاد خواهند کرد چونکه خیالشان این بود که این جمعیت که به لندن می‌آیند پول زیاد خرج خواهند کرد حال می‌بینند که آنچه گمان داشتند نشده بخصوص دکان‌داران گلهٔ زیاد دارند زیرا که اجناس خریده بودند که بفروش برسانند و می‌بینند که بفروش نرسیده و مردمی که خریدار چیزهای غریبه و گران‌بها باشند از اجناسی که در عمارت بلور گذاشته‌اند خواهند خرید اگر چه حالا اجناس عمارت بلور را بیرون نمی‌دهند و لکن دور نیست که مردم بخرند و هر وقت که بیرون دادند آنوقت هر کس هر چه خریده باشد تصرف نماید

سیاحان و تاریخ‌نویسان در سر این مقدمه که در روی زمین طایفه باشند که با گوشت آدم بخورند یا نه بحث و گفتگو داشتند و بعضی میگفتند که اینها از جعلیات سیاحانست و لکن درین روزها در چندین جای روی زمین ازین طوایف دیده‌اند و طایفهٔ‌ای از اینها در وسط جزیرهٔ بارنیود دیده‌اند که گوشت آدم میخورند پهلوی غلاف شمشیر سیخی مانند کزلک کارد دارند که وقتیکه در جنگ آدم میگیرند با آن سیخ کف پای او را میشکافند و گوشت را چنان از استخوان در میکنند که در چند دقیقه سراپا گوشت اعضای او را تکپارچه در می‌آورند که استخوانش و شکمش میماند و مغز سرش را نیز میخورند و گوشتش را آنچه بتوانند تازه تازه میخورند و آنچه نتوانند بدود هیزم دودزده و خشک میکنند و نگاه میدارند و در بین جنگ مرد و زن و بچه هر چه بدستشان بیاید میخورند طایفه‌ای پر زورند و بزرگانشانرا راجه می‌نامند و سیاحان که در میان آنها گشت و سیاحت کرده بودند میگفتند که این طایفه با اهل خارج عداوت ندارند مردمان فقیرند و به غربا محبت میکنند اما صفت بد را دارند که گوشت دشمنانرا که در جنگ کشته میشوند میخورند بآن تفصیل