برگه:Rvznamh vghaye atfaghyh-shmarh hay 1 ta 35.pdf/۱۵۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
 

مدتی هست که فرنگیها بنا دارند در میان آق‌دنکیز و بحرالاحمر یا میان رود نیل و بحر مزبور نهری بسازند که کشتیها دع آنجا تردد بکنند یا راهی بسازند و کالسکه بخار بجهة نشیمن سیاح و بار تجارتی براه بیفتد و در وقتیکه راه جستجو میکردند بجهة تردد و چاپار از انگلیس تا هندوستان دو راه منظور داشته‌اند یکی از بصره به بغداد با ردو فرات سرابالا در آنجا به خشکی تا کنار آق‌دنکیز و مدتی خیال میکردند که این راه از همه راهها بهتر است بعد از آن راه مصر را ملاحظه کردند که حالا کاغذهای انگلیس بهندوستان از آنجا میرود مهندسان که بمصر رفته‌اند که ملاحظه آنولایت را بجهة ساختن راهها بکنند نهری که قدیم گشتاسب ساخته بوده است جسته‌اند و این نهر رود نیل را به بحرالاحمر متصل میکرده است چهل ذرع عرض داشته و هشت ذرع عمق و کشتیهای بزرگ از آنجا تردد میکرده‌اند و آبش از رود نیل جاری بوده ٰغیر از آنکه کشتی بروی او کار میکرده آبش بزراعت مصر هم بسیار بکار میخورده است و چند شهرهای بزرگ آبش از نهر مزبور بوده و تاریخ ساختن این نهر را تخمینا دو هزار و چهارصد سال سابق بر این نوشته‌اند بعد از آن خراب شده اما در ایام خلافت عمر باز این نهر را تعمیر کرده‌اند و براه انداختند حال مدتی است که بالمرة از کار افتاده و خشکیده‌اند از رود نیل تا بحرالاحمر از هجده فرسخ تا بیست و دو فرسخ راه است بعضی مهندسین میخواهند همان نهر گشتاسب را دوباه آباد کنند و بعضی هم میگویند که ساختن نهر دیگر هم اشکالی ندارد سابقا خیال میکردند که آب بحرالاحمر و آق‌دنکیز با هم ترازو نیت حال میبینند که آنقدر تفاوتی ندارد که مانع ساختن نهر و تردد کشتی باشد

در مدرد پای‌تخت اسپانیول گذارش غریبی اتفاق افتاده است اهل آنولایت در عوض چپوق برگ تنباکو پیچیده و لوله میکنند و میکشند که در فرنگستان سگار مینامند آنجا که سگار را میسازند در مدرد پای‌تخت اسپانیول همه زن و دخترند درین روزها این زنها اجرت زیاد و بجهة این کار خواسته بودند آنکه استادشان بود نمیداد بقدر سه هزار نفر بودند و همه یاغی شدند و کار نمیکردند و دو نفر زن در نزد آنها فرستاده بودند که آنها را راضی نمایند آنها را ضرب و صدمه زدند و اذیت زیاد کرده روانه نمودند میز و صندلیها را شکسته سنگر ساخته بودند نظام پیش آنها فرستادند وقتیکه دیدند جایشان را آنقدر سخت کرده‌اند بنای گفتگو گذاشتند آخر زنها جنگ را موقوف کردند و مشغول کار خودشان شدند اما وعده دادند که اجرت آنها را زیاد نمایند

درین روزها کشتی انگلیس از سمت آسترالیا بطرف بحر منجمد میرفت بجهة شکار ماهی بزرگ در کنار مملکت چپان که یپان هم مینویسند غرق شد و چونکه اینولایت تابع ولایت چین است و مانند آنولایت هیچکس را از اهل خارجه نمیگذارند داخل بشود سیاحت کشتیبانهای مزبور در آنولایت غرابت دارد بعد از آنکه اهل چپان دیدند که کشتی بسنگ خورده است سه زورق بزرگ آوردند و اهل کشتی را بسلامت از کشتی شکسته بخشکی در آوردند وقتیکه بکنار آوردند در دهی بخانه منزل دادند و نگذاشتند که از آنجا به بیرون بروند و خوراکشان را برنج و ماهی دادند و محبت به آنها کردند و لکن نگذاشتند که از منزل بیرون بروند صاحب کشتی خوهش کرد که اذن بدهند که خودشان زورقی بسازند که بولایت چین بروند اما قبول نکردند بعد از آن خوهش کردند که خود اهل چپان زورقی بدهند که آنها را بولایت چین بردند آنرا هم قبول نکردند بعد از چند روز سه نفر ازین کشتیبانها گریختند عقب آنها آدم فرستادند و آنها را گرفتند و در جای دیگر محبوسشان کردند و نگذاشتند که کشتیبانهای دیگر آنها را به بینند و با آنها صحبت بکنند