برگه:Rvznamh vghaye atfaghyh-shmarh hay 1 ta 35.pdf/۱۶۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
 

گردیده به خلعت التفات مباهی گردیده روز چهارشنبه بجهة پیشواز خلعت به شاهزاده عبدالعظیم رفته و امروز که یوم پنجشنبه است خلعت مزبور را زیب بر و دوش افتخار و مباهات خود مینماید

افواج متوقف دارالخلافهٔ مبارکه هر روزه مشغول مشق میباشند و قرار شده است در ماه نو که هوا رو به اعتدال میگذارد صاحب‌منصبان قشون صبح و عصر هر دو وقت را مشغول مشق باشند که کامل بشوند

عالیجاه داوودخان سرتیپ در مشق و تعلیم افواج متوقف دارالخلافه طهران کمال سعی و کوشش را دارد و بعضی از افواج را بطوری تعلیم کرده است که درین ایام هیچکس یاد ندارد که سرباز دولت علیه ایران باین خوبی مشق کرده باشند

فوج خواجه‌وند و عبدالملکی چنانکه در روزنامه سابق نوشته شده بود بجهة اینکه در سردسیرات مازندران پرورش یافته بودند گرمای تابستان دارالخلافه طهران مناسب مزاج آنها نبود و بسیاری ناخوش شده بودند مقرب‌الخاقان اجودان باشی فوج مزبور را بدهات شمیرانات روانه کردند و در آنجا مریضهای فوج معالجه و مداوا شدند و در هوای خوب شمیرانات اکثرشان بحال آمدند و خوب شدند درین اوقات حکم شد که بدارالخلافه طهران مراجعت بکنند و در بالای باغ ایلخانی چادر بزنند

سایر ولایات

درین هفته از سایر ولایات خبری نرسیده است که قابل نوشتن باشد مگر آنکه از خوی نوشته‌اند که چند نفر دزد و کیسه‌بر از اهل کرمانشاهان و بروجرد و مراغه با هم رفیق شده همراه حجاج وارد خوی گردیده در کوهی که در نزدیکی شهر مزبور است مسکن گرفته بوده‌اند و چون که قلعهٔ خوی بدنه و باروی محکم ندارد و در بعضی جاهایش خرابی بهم رسیده دزدهای مزبور شبها بدزدی مشغول بوده‌اند و سی تومان پول هم از یک حاجی از اهل عراق که در آنجا بوده است دزدیده بوده‌اند عالیجاه محمد رحیم خان حاکم خوی به باقر بیک یاور حکم کرده بود که هر شب یک نفر صاحب‌منصب با پنجاه نفر سرباز در کوچه‌ها بجهة گزمه و قراول بگذارد گزمه‌ها یکی از آن دزدها را در شب گرفته بودند بنزد حاکم آوردند و اقرار کرده بود که ما چند نفر هستیم که بجهة دزدی در کوه مسکن گرفته‌ایم و پول حاجی را هم ما برده‌ایم حاکم آدم به آنجا فرستاده چهار پنج نفر از آنها را دستگیر کرده و سه چهار نفر دیگر فرار کرده در کوه متواری شده‌اند و از آن پنج نفر که بدست آمده‌اند سی تومان آن شخص حاجی را تمام و کمال استرداد و عاید او کرده‌اند و بعد از آن آنها را موافق تقصیرشان سیاست نموده و اخراج بلد کرده‌اند

نظم دولت علیه ایران درین روزها معلوم میشود که روز بروز در ولایات خصوصه در سرحدات بیشتر و آنجاها آرام‌تر و امن‌تر میگردد سی سال و بیست سال پیش ازین کسی که از تبریز به اسلامبول میرفت اول وصیت خود را می‌کرد مانند آدمی که بسفری خطرناک برود و سرحدات در آن ایام پیوسته از طایفه اکراد سرحد نشین تاخت و تاز میشد و قافله گاهگاهی که از تبریز به ارزنة‌الروم میرفت با جمعیت زیاد و قراول و کشیکچی عبور میکرد حال در آن سرحدات چندان امنیت است که قافله دائم‌الاوقات بی‌ممانعت و آسیبی از آنجاها آمد و رفت مینماید و چونکه تجارت در آن سمت این اوقات خیلی زیاد شده است همیشه محل عبور قافله است و درین دزدی در قافله و غیره بسیار کم شده است اکثر تجارت آن سمت در دست ایران است و بعضی هم منفعت زیار ازین تجارت برده و با تمول و دولتمند شده‌اند در چنین سرحد اینطور نظم گذاشتن بسیار کار معظم است و چنین امنیت جای شکرانه است