درین روزها سر چارلز ملکم که یکی از سرداران مشهور قشون بحری دولت انگکیس و برادر همان ملکم صاحب که به ایلچیگری بولایت ایران آمده بود فوت شده است
در شهر چارلستن ینکی دنیای شمالی بطور غریب باهی شکار میکنند در کنگرگاه آن دریاها مانند کل دریاها که بخط استوا نزدیکاند یک قسم ماهی درنده هست که اگر آدم یا حیوان میان آب دریا بیفتد فیالفور او را پاره باره کرده میخورد چند نفر نوجوانان شهر مزبور بجهة شکار این ماهیها در هنگام پائین رفتن آب دریا که شش ساعت به شش ساعة جزر و مد میکند یک لاشهٔ اسب را به آب انداختند که آب او را بسمت دریا ببرد اندکی که روی آب رفت از حرکتش معلوم شد که ماهیها او را گرفته پاره پاره میکنند جوانان مزبور زورق سوار شده با نیزههای درشت ماهیگیری و سایر اسباب شکار ماهی نزدیک لاشهٔ اسب رفتند دیدند ماهیهای بخرگ گوشت او را پارچه پارچه میکنند و ماهیهای کوچک میخورند در دو ساعت نه عدد از ماهیهای بزرگ شکار کردند و نیزههای ماهیگیری چنانچه در اکثر جاها که با نیزه شکار ماهی میکنند بطوریست که وقتیکه فرو رفت بجهة دو زبانه که به عقب سر نیزه برگشته است بیران نمیآید و بعضی از آن ماهیها که نیزه بآنها فرو رفته بود جنگ میکردند و یکی سر زورق را بدندان گرفته بود و حرکت میداد که میخواست بشکند غلام سیاهی در میان زورق بود یک ماهی بزرگ که زده بکنار زورق کشیده بودند ماهی دیگر که در آب بود دهنش را باز کرده و خود را بطرف غلام سیاه انداخت که او را بگیرد صیادی از جوانان مزبور نیزه بگلویش زد و او را هم گرفتند بزرگترین این ماهیها سه ذرٰع درازی داشت و ماهیهای دیگر دو ذرع و سه چهار یک و در ذرع و نیم قد داشتند مردمی که در آنجا بودند میگویند که شکار این ماهیها بسیار تماشای خوب داشت
در بعضی دریاچههای آب شیرین ولایت انگلیس بجهة تماشا شکار ماهی بطور عجیب میکنند ماهیهای آن دریاچهها همه مال گولاند و آنکه از همه بزرگتر است بقدر یکمن و نیم یا دع من بوزن هشت عباسی بیشتر نیست قلاب ماهیگیری را با ریسمان بپای مرغابی خانگی بزرگ که غاز مینامند میبندند و به دریاچه سر میدهند و سر قلاب را با گوشت ماهی و غیره یا چیزی دیگر که ماهی بخورد میپوشند ماهی که قلاب را میگیرد و بکامش فرو میرود و میخواهد خود را به ته آب بکشد مرغابی در بالا بال و پر میزند که به آب فرو نرود صیادان خبردار میشوند که ماهی گرفته شده میروند و از آب بیرونش میکشند
در شهر لندن بعضی انبارهای بزرگ که در کنار رودخانه طمس بجهت گذاشتن بارهای تجارتی که از کشتی بیرون میآورند ساختهاند درین روزها آتش گرفته است و نزدیک بیک کرور پول ایران مالالتجار در آنجا سوخته است طول این انبارها که آتش گرفتهاند صد و بیست ذرع عرضشان بیست و چهار ذرع و ارتفاعشان شش مرتبه بروی هم (ناخوانا!) زیرزمینیهای وسیع بوده چهار ساعت بغروب مانده کسانی که در کوچهها بودند دیدند که آتش از یکی از پنجرههای بالای انبار شعله کشیده زود نظام آتش خاموشکن را خبر کردند و بنای خاموش کردن آتش را گذاشتند اما چنان پرزور شعلهور شده بود که نتوانستند درین انبارها سه قسم تجارتی بود که هر سه زود آتش میگرفت بیشتر آنها جوالهای علف خشکی است که در ساختن آبجو مصرف میکنند در انبارهای دیگر کاغذ الوان بود که بجهت چسباندن به اطاقها ساخته بودند و در انبارهای دیگر پنیر بسیار بود و انبارهای دیگر پر از کهنی کتان بجهة ساختن کاغذ بود آتش از انبار به انبار و از پنجره به پنجره افتاد و نظام آتش خاموشکن که بآنجا رسیدند همانقدر کردند که نگذاشتند آتش بجاهای دیگر سرایت کند انبار دیگر هم چند دفعه آتش گرفت