برگه:Rvznamh vghaye atfaghyh-shmarh hay 1 ta 35.pdf/۱۹۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
 

آمده او را گرفته بعد از تهدید بدزدی خود اعتراف نمود و خورجین را نشان داد رفته آوردند و مال هر کس را بصاحبش رد کردند و خود او را در حبس دارند

چندی پیش ازین از سواره اشرار ترکمان بعزم چپاول بدهات اطراف استرآباد رفته بودند عالیجاه محمد ولیخان بیگلربیگی که در اردو بوده خبردار شده همان ساعت از سوارهٔ اردو فرستاده بود در میان صحرا بآنها رسیده و جنگ کرده‌اند یک سر و سه نفو اسیر از ترکمانان بدست آمده و باقی ترکمانان فرار کرده‌اند و از قراریکه معلوم گردیده ازین سه نفر که زنده دستگیر کرده‌اند یکی بزرگ آنها بوده است که پلوا نام دارد

دارالخلافهٔ طهران

در روزنامهٔ این هفته چونکه مژده ورود موکب همایون پادشاهی بدارالخلافه طهران نوشته شده که در هشتم ماه آینده تشریف‌فراما میشوند باعث فرج و شادمانی و انبساط زیاد بجهة اهل دارالخلافه خواهد بود زیرا که گذشته از اینکه عمعم نوکر و رعیت این دولت علیه غیرت‌کش و دولتخواه میباشند منفعت دیگر نیز در تشریف آوردن حضرت اقدس همایون برای تجار و کسبه متضمن است که معاملات و داد و ستد آنها در این چند ماه بسیار کساد بود و رواج و رونقی نداشت درین اوقات که بجهة درود حضرت اقدس همایون در معاملات اصناف رواج و رونق بهم میرسد اعالی و اوانی این شهر در کمال شوقمندی و خرمی میباشند

در روز سه‌شنبه بیست و ششم اینماه جناب جلالت مآب ایلچی مخصوص و وزیر مختار دولت بهینه انگلیس با صاحب‌منصبان سفارتخانه از اصفهان وارد دارالخلافه طهران گردیدند و چونکه بنا داشتند که بشیمران بروند و تا چند وقت در آنجا توقف نمایند داخل شهر نشدند و از نزدیکی شهر از طرف اسب دوانی گذشته و بقریهٔ قولهک شمیران رفتند و تا چند مدت در آنجا توقف خواهند داشت

در هفته گذشته در باب تنخواهی که از عیال محمد تقی خان بختیاری سرقت شده بود نوشته شد و لکن تفصیلی که عالیجاه محمود خان کلانتر درین هفته در خصوص تنخواه مزبور نوشته این است که یکهزار و دویست تومان پول نقد که دویست و=عدد چهارده هزاری و ششصد و پنجاه عدد باجغلوی ارسی و سی عدد کشوری و تتمه تومانی بوده زن محمد تقی خان از قراریکه مذکور داشته در میان ظرف مس در اطاقی دفن کرده بوده بعد از چند روز بسر آنجا میرود که وارسی نماید دیده است که آن مکان قدری گود است کنیزی (ناخوانا) همراه او بوده باو حکم کرده است که یک سینی خاک بیار باین گودی بریز بعد از رفتن خدمتکار مزبوره عقب خاک ملتفت می‌شود که شاید بفهمد وقتیکه خاک می‌آورد و جای دیگر را هم نشان میدهد که خاک بریزد بعد از چند روز دیگر همان خدمتکار رفته و مکانها را کاویده تنخواه را بیرون آورده به عباس خان ایروانی و محمد باقر خان خلج که در همان خانه ساکن میباشند قدری از آن تنخواه را داده و کلیه آنرا به عباس خان داده بوده و قدری هم کنیز بجهة خودش اسباب خریده بوده روزی نوکر محمد تقی خان کنیز را در بازار می‌بیند که اشرفی چهارده هزاری در دست دارد و معامله میکند آمده بخانم خبر میدهد و بسر تنخواه رفته می‌بیند که برداشته‌اند کنیز او را آورده مطالبه تنخواه میکند کنیز میگوید برداشته‌ام و به عباس خان و محمد باقر خان داده‌ام زن محمد تقی خان آنها را در همانخانه گرفته و دو روز و شب محبوس کرده و بقدر چهارصد پانصد تومان از عباس خان و غیره وصول کرده بعد از آن گذارش بمقرب‌الخاقان اجودان باشی رسیده و عالیجاه کلانتر حسب‌الحکم آنها را بیرون آورده و باقی تنخواه را قرار بمرافعه شده محمد باقر خان میگوید ازین تنخواه کنیز مزبوره سی تومان بمن قرض داده و نمیدانستم دزدیده است

احوالات متفرقه

قسوط نام که در ایام جنگ مجاریها بزرگ آنها بود و مدتی است در مملکت روم توقف دارد گویا این روزها از آنجا مرخص میشود که بولایت انگلیس برود و اکثر فراریهای دیگر مجار که در ممالک روم بودند بممالک متفرقه رفته‌اند