درین روزها در مملکت فرانسه یک مقصری کشتهاند که عمل غریبی کرده بوده یکی از دسته دزدان بود که نام او بزبان فرانسه به شوفیر مشهور بود که بمعنی گرمکننده است چونکه این دزدان وقتیکه بخانهای میرفتند که نمیتوانستند پول یا اسباب قیمتدار که در آنخانه هست پیدا نمایند صاحبخانه را میآوردند و بر سر منقل آتش مینشاندند تا پول و سایر اسباب گرانبها که در خانه داشت بروز میداد و هفت نفر از این دزدها را گرفته و حکم قتلشان را دادند و سایر این دسته متفرق و تمام گردیدهاند و این شخص یکی از آن هفت نفر بود که درین روزها کشتهاند
در اکثر جاهای دنیا خصوص دوروی دریا در هنگام طوفان و هوای مخالف باد لوله میشود که گردباد یا کولهباد میگویند و گاهی از ابر در میان این باد آب پائین میریزد مانند اینکه آب میان آسیاب بیفتد و گاهی آب از دریاچه و غیره بالا میکشد و در روی دریا این باد از برای کشتیها تشویش دارد که اگر بروی کشتی بیاید یا میشکند یا غرق میکند و علاجش را در انداختن توپ دیدهاند و کشتیبانها این مرحله را میدانند وقتیکه این باد میآید توپ بطرف او میاندازند دفعتا متفرق میشود و درین روزها نوشتهاند که یکی از این گردبادهای بزرگ در سمت شمال ولایت انگلیس آمده بود و در آنجا در روی رودخانه بند ساخته بودند که آب رودخانه را بجهة گرداندن آسیا بالا بکنند این باد آمده آب زیاد از بند مزبور برداشته اما ضرری دیگر به آن اطراف نرسانده بود
در روزنامه شهر کلون نوشتهاند که اعلیحضرت امپراطور ممالک روس درین فصل پائیز به شهر وینه پایتخت امپراطورت ممالک آستریه خواهند رفت که دولت آستریه در آنجا قشون جمع میکنند تماشای مشق قشون آستریه را نمایند
در روزنامه فرانسه بتفصیل مرافعه عجیبی نوشتهاند که در این روزها در پاریس پایتخت فرانسه اتفاق افتاده چند سال پیش ازین شخصی گبیثه نام که از دولت جمهوریه خود ناراضی بود به ینکی دنیا رفته بود و بعد از چندی مراجعت کرده و به اهل فرانسه گفته بود که در آنجا املاک زیاد گرفتهام که آبادی ندارد و هر کس که مایل باشد که در آنجا آبادی بکند بیاید با هم شریک بشویم که رفته در آنجا تمکن نمائیم و چونکه درین ولایت فرانسه بماها بد میگذرد امید دادم که وقتی که بآنجا برویم محکوم حکم کسی نباشیم خوش بگذرانیم بعضی مردم کمعقل در ولایت فرانسه بحرفهای او فریفته شده هر چه داشتند فروختند و پولش را باین شخص دادند و او هم تعهد کرد که آنها را بیاخراجات دیگر به املاکی که خریده است روانه نماید و بقدر سیصد نفر بآنجا فرستاد اما خودش در پاریس پایتخت فرانسه ماند بعد از آنکه این اشخاص به ینکی دنیا رفته بودند دیدند که آنچه این شخص گفته است بیشترش دروغ بوده نه املاکی هست و نه چیزی زمین بلامالک بسیار است اما باو مدخلیتی ندارد آنهم بقدر سی هزار تومان از آنها گرفته است و در پاریس نشسته و خوش میگذراند بعضی از آنها که بآن ولایت رفته بودند تلف شدند و بعضی جابجا گردیده به اطراف دیگر متفرق گردیدند و قدری از آنها حالا به پاریس پایتخت فرانسه مراجعت کردهاند و این شخص را بعدالتخانه کشیده از او مؤاخذه و بازخواست مینمایند و تنخواه خود را از او ادعا میکنند این شخص در جواب میگوید که ما دسته و جمعیتی بودیم جمع مال هر چه من داشتهام در روی این کار گذاشتهام و آنها هم هر چه داشتهاند در روی این کار گذاشتهاند و اگر چیزی در نزد خود نگاهداشته باشند خیانت بیکدیگر کردهاند و در بین تحقیق پیرهزنی گفته بود که بقدر ده تومان نگاهداشته بودم که همین ده تومان سبب نجات من از گرسنگی شده بولایت خود مراجعت کردم موسیو گبیثه گفته بود که تو از اینقرار خیانت زیاد کردهای که ده تومان نگاهداشتهای