معزول نماید و این خبر را در اغلب روزنامهای انجا نوشتهاند ولکن وزرا بجای خود برقرارند و معلوُم نیست که پادشاه چنین ارادهٔ داشته یا نه
ناخوشی وبا در جزیره جُمَیْکَه که یکی از جزایر زیر خط استواست چنان مهلک شده که در یکی از روزنامها نوشتهاند که یک ربع اهل آنجا را تلف کرده اول در قصبهٔ پُورْت رایال بُروز کرد و از آن قصبه تا شهر کینکِستانْ دو فرسخ راه است بعد در کوچهای شهر کینکستان که نزدیک بدریا بود بروز کرد اکثر اهل این شهر که چهل هزار جمعیت دارد اولاد غلام و کنیز سیاه میباشند که اوّل از مغرب زمین آوردهاند و بسیار تنبل میشوند شهر بسیار کثیف بود در اوّل ناخوشی که بروز کرد عوض آنکه کاری بکند که رفع بشود چنان خوف کردند که بهیچ کاری اقدام نکردند همانقدر که ناخوش شدند افتادند و بیمعالجه و کوشش تلف کردیند یک ربع از اهل این شهر ازین ناخوشی مُردهاند و چونکه آنقدر ناخوش داشتهاند که آنها که زنده بودند دستشان نرسید که مردهها را بقاعده و قانون خودشان دفن نمایند عرّابها بیرون آورده در میان شهر کردش میکردند و مُردهها را در میان عرّابها کذاشته بیرون شهر میبُردند و زمینها را کود کرده همه را بروی هم ریخته خاک بروشان میریختند اوّل دیوانیان مقصرین را که محبوس بودند بیرون آوردند و کفتند اکر مردهها را دفن نمائید در تقصیر یا مُدت حبستان رفاه خواهد بُود آنها از عُهده بر نیامدند اهل نظام را حکم کردند که مردهها را دفن نمایند طبیب هم در آنجا بسیار کم بوده اکثر طبیبان نیز که در آنجا بودند از ناخوشی فوت شده بودند بعضی از روزنامهنویسان انکلیس از امنای دیوان کِله دارند چونکه کمان داشتند که ناخوشی وبا دران جزیره بروز بکند و هیچ تدارک نکرده بُودند در شهر نیویارک ینکی دنیا با اینکه دولت جداکانهاند و باین عمل مدخلیت ندارند بمحض شنیدن ناخوشی وبا در جزیره جُمیکه روزنامهنویسان بخلق اعلام کردند که تنخواهی جمعآوری نموُده طبیب و دوا و آنچه لازم باشد برای خلق جُمیکه از راه احسان بفُقرا روانه نمایند و زود هم حاضر کردند و فرستادند در خود جزیرهٔ جُمیکه دولتمندان آنجا در یکروز سه هزار تومان بیشتر بجهة دوا و مستحفظ مریضها جمع کردند و این بسیار کم بُود بعد ازانکه خبر این ناخوشی بولایت انکلیس رسید اطبّا و دوا و آنچه لازم است از آنجا فرستادند امّا تا رسیدن انها ناخوشی در جُمَیْکه تخفیف یافته بُود درین خصوص در یکی از روزنامهای لندن حساب کردهاند که اکر چه این ناخوشی مُدتی در آنولایت طول کشید اما بیش از صد یک از خلق تلف نشدند امّا در کینکستان جمیکه چنانکه نوشتهاند یک رُبع خلق را تلف کرده و در یک شهر که پانزده هزار جمعیت داشته و نام او سَکرَمَنْطَوْ است حالا بیشتر از یکهزار و پانصد نفر نمانده اکر چه بسیاری فرار کردهاند امّا معلوم است که نصف بیشتر تلف شدهاند در بعضی شهرهای ینکی دنیای وسطی هم نصف مردهاند
احوالات مُتفرقه
از مملکت چین نوشتهاند که دُزدان در یکی از رودخانهای آنجا بسیار بودند و همه با اسباب جنک بودند و زورقهای تیزرَوْ داشتند و اکثر غارت آنها از کشتیهای اهل چین است که تریاک از هندُوستان میبرند چونکه کموزن است و کرانبها و بکشتی انکلیسها دست نیافتهاند