محمود خان قراچهداغی را در فوج جدید خواجهوند و عبدالملکی که تازه کرفته شده برقرار فرمودند
در روزنامهٔ جمعه نوزدهم ربیعالثانی در باب ناخوشی آبله نوشته شده بود که محض از برای ثواب و رعایت رعیت امنای دولت علیه بنا کذاشتند که اطفال را از کاو آبله برداشته بکوبند و حسبالحکم از اول ماه کذشته تا بیست و هشتم در خود طهران سیصد و سی نفر طفل را آبله کوبیدهاند
در خانهٔ میرزا محمد نائینی ضعیفهٔ رخوت شسته در بالای صندوقه بام برده خشک نماید از آنجا بپائین افتاده نه زرع ارتفاع بام بوده که افتاده و عیب نکرده است
ور تکیه حاجی رضا قلیخان که یکی از کذرهای طهرانست در جلو بالاخانه که اطفال درس میخوانند دیواری از خشت خام کشیده بودند بزور باد خراب شده در روز پنجشنبه و دو نفر طفل را سر و دست شکسته
ایضا در روز مزبور دکان بقالی محکم و مضبوطی را که خالی از اجناس بوده باد خراب نموده امّا بکسی اذیت نرسانده
آقا محمّدعلی و محمّد تقی نام حکاک خراسانی از ارض اقدس بعزم زیارت عتبات عالیّات بدارالخلافه میآمدهاند در شاهرود به محمدصادق نام درهجزی رفیق کردیدهاند و خرجی این دو نفر تمام شده بیست و شش دانه فیروزه بزرک و کوچک داشتهاند بمحمد صادق نشان داده تنخواهی از او بجهة مخارج راه کرفتهاند و در منزل سرخه فیروزها را در خورجین خود ندیدند و هر چه تفحّص کردند معلوم نشد باتفاق بدارالخلافه آمده تا پانزده روز هم فیروزها پیدا نشده مراتب را بامنای دولت علیه عرض نمودند بمحمود خان کلانتر حکم شد که پیدا نموده بصاحبانش رسانده قبض رسیدکی بازیافت دارد مشارالیه یک شب هر سه نفر را تهدید زبانی نموده و ضامن از آنها کرفته مرخصشان کرده که اکر فردا پیدا نشود مؤآخذ باشند فردای آنشب که آنها را خواسته بنای سختکیری و تشدد خواسته بکذارد محمدصادق درهجزی میکوید که میان اسباب خود این دو نفر بکردند اکر فیروزها پیدا نشد من از عهده بر میآیم میان اسباب آنها کشته فیروزها را یافتند معلوم شد که او برداشته بوده و از بیم مؤآخذ دوباره بمیان اسباب صاحبانش کذاشته حسبالحکم بصاحبانش داده قبض کرفته و مراتب در روزنامهٔشهر بعرض اعلیحضرت پادشاه رسیده مقرر فرمودند که محمّدصادق را بعد از تنبیه مضبوط مرخص نمایند و حسبالامر معمول داشتند
و همچنین حاجی سید حسن سمنانی که از علمای مشهور بوده و در آنجا فوت شده بقدر دو هزار تومان جواهر و رخوت و اسباب زن او را بعد از فوتش در عهد شاهنشاه مبرور در ایام حکومت نواب اسدالله میرزا دزیده بودند در اینمدّت پیدا نکرده بوده تا در این عهد که دولت مهد امنیّت است آمده بامنای دولت علیه عارض شد و مظنّه او بدو نفر پسرهای حاجی سید حسن که از زن دیکر داشته میرفته بمحمود خان کلانتر مقرر شد که حکما باید اموال این ضعیفه پیدا بشود و حسبالحکم محصّلی رفته آن دو نفر سید را بدارالخلافه آورده بعد از ورود آنها بطهران کلّ اسباب را در سمنان باسم و رسم بخانه زن مزبوره انداخته بودند و آن دو نفر را نظر بسیادتشان مرخص کردند و قبض رضامندی از ضعیفهٔ صاحب مال در دست است.
سایر ممالک محروسه
مردم صاحب ذهن و پرحافظه در هر ولایتی پیدا میشوند از آنجمله در دفترخانهٔ انکلیس شخصی محاسب بود که مراتب آحاد و عشرات و مآت را در یکبار جمع میکرد و میزان میبست و بسیار مشکلست و در نظام شخصی وکیل فوج بود که اسامی دستهٔ خود را که هفتاد یا هشتاد نفر بودند بیثبت و کاغذ میکفت اما ازین بیشتر حافظهٔ سرهنکی در این دولت علیه است که بهنر آن محاسب انکلیس مطابق میآید و آن بطوریست که میرزا جعفرخان مشیرالدوله را در ۲۸ ربیعالثانی نواب خانلر میرزا بسان فوج جدید بختیاری و جاپلق فرستاده بودند هشتصد نفر سرباز خوب که بسیار تعریف نوشته بودند سان دیده و اسامی آنها را فرستاده و از قراریکه نوشته بودند سرهنک آنها بدون اینکه بثبت و کاغذ