برگه:Rvznamh vghaye atfaghyh-shmarh hay 1 ta 35.pdf/۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
 
کاروانی از حلب يا بغداد به اصفهان رسیده بود و آنها هم خبری جز آنچه در مجلات و روزنامه های سال گذشته خوانده بودند و مربوط به حوادث سال ۱۶۱۶ بود خبری نداشتند۱.

بدیهی است که این روزنامه ها هیچ تأثیری در جامعه ایرانی آن زمان نداشته است. زیرا توده مردم با اروپائیان هیچ نوع ارتباطی نداشتند و بین آنان و کفار فرنگ – به اتفاق تمام تاریخ نگاران زمان – مباينت نامه بوده است و به تعبیر میرزا عبد الفتاح گرمرودی «فرنگی درمیان ایرانیان مطلقا قرب و منزلتی ندارد۲.» ممکن است دولتمردان دربار صفوی و نیز معدودی از بازرگانان برجسته که با اروپائیان روابط بازرگانی داشتند از وجود مجله و روزنامه آگاه شده باشند، اما در متون بازمانده از آن روزگار هیچگونه اشاره ای به وجود چنین پدیده‌ای نشده است. استنباط نگارنده اینست که ایرانیان به روزنامه از همان آغاز کار به دیده عنایت نگاه نکرده اند. در تمام کتابهای تاریخ قاجاریه فصلی در باره این پدیده نوظهور نیست، فقط در آثار میرزا صالح (در سفرنامه‌اش) و محمد حسن خان صنیع الدوله – اعتمادالسلطنه اشاراتی کوتاه وجود دارد. اگر قرار باشد با مطالعه در آثار مورخان عصر قاجار اطلاعاتی از روزنامه به دست بیاوریم مطلب زیادی دستگیرمان نخواهد شد. شگفتا که مرحوم مهدی بامداد در تاریخ رجال ایران قرن ۱۲ - ۱۳ - ۱۴ روزنامه حال این گروه خالی است. از نظر مؤلف فقيد، روزنامه نگار، محلی از اعراب نداشته است و اگر شرح حال بعضی که در کار روزنامه دستی داشته‌اند آمده است نه بخاطر این بوده که روزنامه نگار بوده اند بلکه بخاطر اهمیتی است که در میدان سیاست داشته‌اند. اما سرانجام گذشت زمان، اسلاف ما را مجبور ساخت تا علیرغم بی‌اعتنایی به این پدیده توجه کنند و دولتمردان ما از انتقاد های روزنامه‌نگاران به وحشت افتند و فصلی پردامنه و پر مطلب در تاریخ روزنامه‌نگاری در ایران به وجود آید.

ورود جراید خارجی و وحشت دولتمردان از انتقادهای روزنامه‌ها

از نخستین سال پادشاهی فتحعلیشاه ۱۲۱۲ ه.ق/۱۷۹۷ م نبوغ نظامی ناپلئون در اروپا خود را نشان داد و از آن پس وی بزودی یکه تاز عرصه سیاست اروپا شد و در میدانهای جنگ با اطریش و پروس و انگلستان بصورت یک قهرمان نظامی وحشت‌آفرین جلوه کرد. وی برای اینکه دشمن سرسخت و پرتوان خود یعنی انگلستان را به زانو در آورد تصمیم گرفت که از طریق ایران به هندوستان حمله کند و این مستعمره زرخیز را از چنگ رقیب بیرون کشد. در سومین سال پادشاهی وی، آلکساندر اول لا يقترین تزار روسیه بعد از پطر کبیر بر مسند تزاری جلوس کرد و بلافاصله فرمان حمله به قفقاز، ولایت مهم ایران زمین، را داد تا راه نفوذ خود به هند را کوتاه سازد. طبیعی است که انگلستان برای مقابله با این دو ابرقدرت، دربار فتحعلیشاه را تحت نظر قرار داد تا نقشه‌های هر دو رقیب را نقش بر آب کند.

بدین صورت اخبار مربوط به ایران و پادشاه و دولتمردان آن عنوان برخی جراید آن روز اروپا شد و اعمال و کارهای فتحعلیشاه و فرزندان او عنوانهای درشت آن جراید را تشکیل دادند. ناگهان فتحعلیشاه و عباس میرزا و دولتمردان


ا - سفرنامه دن گارسیا دسیلیا فیگر نروا. ترجمه غلامرضا سمیعی، چاپ ۱۳۶۳، ص. ۲۰۳

۲ - مجله یادگار، سال ۳، شماره ۳، ص. ۳۰. نقل از «تاریخچه ورود جراید خارجی به ایران، تاریخ معاصر ایران، کتاب اول، ص ۷۶.