برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۱۱۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

می‌آید که دانش‌طلبان تصور می‌کردند دانشمندان قدیم «بر باغ دانش همه رفته‌اند» و آنچه تحیقق کردنی و معلوم ساختنی بوده تحقیق کرده و معلوم ساخته‌اند. و وظیفهٔ متأخرین تنها فهم و فراگرفتن تعلیمات آنان است، و به این واسطه در سراسر دورهٔ هزارسالهٔ قرون وسطی می‌توان گفت بر معلومات پیشینیان چیزی افزوده نشد. اوقات همه به مباحثه و مجادله در گفته‌های حکمای متقدمین مصروف می‌گردید، و هر کسی به عقاید و آرای یکی از اساتید گذشته متوسل و متعصب می‌شد، و قول او را حجت می‌شمرد و مخالفان را در گمراهی می‌پنداشت، تا آنجا که: بند و آزار و تکفیر و اعدام آنان را نیز روا می‌داشت. در عصر جدید أهل علم به این نکته برخوردند که متقدمین هرچند مردمان بزرگ بوده و رنجشان در دانش‌پروری باید مشکور باشد و متأخرین البته رهین منت آنان هستند؛ ولیکن مجهولات هنوز بسیار است و پیشینیان هم از اشتباه و خطا مصون نبوده‌اند، و بنابراین هر کس مکلف است خود در مقام تحقیق برآید؛ درستی و نادرستی گفته‌های پیشینیان را بسنجد و در پی کشف معلومات تازه نیز باشد.

۳– بنا بر همین که در قرون وسطی گویا علم و حکمت را تمام می‌دانستند، دانش‌طلبی عبارت بود: از تعلیم و تعلم رساله‌ها و کتابهای قدما و مباحثه و شرح و حاشیه کردن آنها و تألیف و تصنیف تازه، همان جمع و تفریق یا تلخیص و تطویل گفته‌های پیشینیان بود اما فضلای عصر جدید در عین قدردانی از آثار گذشتگان؛ برخوردند به اینکه اگر قدما در طلب علم بهره‌مند شده‌اند از آن است که در اوضاع و جریان امور عالم سیر کرده و مشاهدات و تجربیات به عمل آورده، پس از آن در مشهودات و محسوسات خود قوهٔ فکر و تعقل به کار برده و استنباط مطالب نموده‌اند، و راه صحیح کسب دانش همین است و به «علم کتابی»[۱] نمی‌توان قناعت کرد. پس چون در این خط افتادند، هر روز به معلومات تازه و اکتشافات جدید نائل شدند، و دامنهٔ علم را پهناور ساختند و امید است که از این راه همواره بیش از پیش نتیجه


  1. Science livrestime
–۱۰۵–