برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۱۴۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

بخش دوم

مقام علمی و فلسفهٔ دکارت

اگر در مطالب فصول پیش تأمل فرموده باشید؛ برخورده‌اید به این که دانشمندان یونان دو هزار سال پیش از این سررشتهٔ علم و حکمت نظری به ماقبل را به دست آورده و به اندازهٔ قوه و استعداد خود آن را بسط دادند. پس از آنکه سیادت یونانیها و رومیها در اروپا متزلزل و برطرف گردید، در آن اقلیم یک چند دانش‌طلبی بکلی متروک بود. و پس از آنهم که اروپائیان در پی کسب معرفت افتادند معلومات یونانیان را از کتابهای ایشان با واسطه یا بی‌واسطه، صحیح یا غلط گرفتند، با قید اینکه علم و حکمت را خادم دین مسیح قرار دهند، و آنچه با این مقصود سازگار نباشد مطرود و مردود سازند. به این ترتیب اصول علمی معروف به اسکولاستیک تأسیس و در مدارس و حوزه‌های علمی اروپا مدار و مبنای تعلیم و تدریس گردید، و در ظرف چندین قرن از آن تجاوز نکردند، بلکه امکان تجاوز به تصورشان نمی‌آمد و اگر هم فکری پیدا می‌شد که با تعلیمات اسکولاستیک مخالفت داشت، صاحب آن فکر ملعون و مکفر بود شکنجه و آزار می‌دید و به زندان می‌رفت یا اعدام می‌گردید.

نتیجه اینکه: در آن روزگار از مردمان منسوب به معرفت جماعتی بنا بر مصلحت و اغراض صنفی و شخصی، و گروهی از روی عقیدهٔ جمود در فکر متقدمین جاهلانه یا برسبیل تقلید بر آن بودند که علم و حکمت محدود و محصور است به آنچه قائدان قوم می‌آموزند و بیرون از آن تعلیمات مجهولی نیست که معلوم شود،

–۱۳۱–