برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۲۷۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

نخستین تصنیف مهم او که «جستجوی حقیقت» نام دارد؛ در واقع شرح و توضیحی است از بیان دکارت بر نامعتبر بودن ادراکات و خطاهای انسان در علم و فهم خود، و تحقیق در آنچه میتوان به آن یقین نمود، و روشی که می‌توان از آن راه به علم رسید و خلاصه و ماحصل آن کتاب اینست:

علت اصلی خطا کردن انسان اینست: که روح و عقل او گرفتار تن شده است، و به واسطهٔ تن دارای قوهٔ احساس و تخیل و همچنین تمایلات و نفسانیات گردیده، و در فهم و تعقل او تن مداخله یافته، و از همهٔ این راهها برای او خطاها و اشتباهها دست میدهد.

منشأ خطاهای انسان از حواس اینست که، حواس بانسان برای آن داده شده است که وسیلهٔ محافظت تن و ابقای وجود او باشد، ولیکن انسان حواس را وسیلهٔ علم پنداشته است، حواس در آن قسمت که وسیلهٔ محافظت تن است درست کار می‌کند، یعنی مناسبات تن را با عالم خارج بخوبی معلوم و محفوظ می‌نماید. اما انسان خطا می‌کند که نمایشهای حواس را حقیقت اشیاء می‌پندارد، و آنچه به توسط حواس درک می‌کند خواص موجودات می‌انگارد، و غافل است که آن نمایشها فقط تصاویری است که در ذهن از حادثات و عوارض جهان نقش می‌شود، و صور نوعیه و غرضهائی که ما برای اشیاء فرض می‌کنیم[۱] حقیقت ندارد، و همچنین لذت و المی که از تأثیر اشیاء درک می‌کنیم، در حقیقت از آنها نیست احوال خود ما است. حاصل اینکه عوارضی که در نفس خود ما روی می‌دهد نسبت به اشیاء خارج می‌دهیم و به خطا برای آنها حقیقت فرض می‌کنیم[۲]

تخیل و توهم نیز مایهٔ بسیاری از خطاهای ما است مثلا: از این راه است که شیفتهٔ اشخاص می‌شویم، و گفته‌های پیشینیان را


  1. اشاره است به فلسفهٔ ارسطو و پیروان او، و حکایت جنس و فصل و نوع و غیر آنها.
  2. درستی این سخن روز به روز روشن‌تر می‌شود و در علوم جدید ثابت و مسلم شده است.
–۲۰–