برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۴۵۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

قسم دیگر آنست که به راستی عقلی وقبلی است ، مانند احکام هندسی و تصور بعد در جسم ، و آنها اموری هستند واجب و کلی ، و چون درست اندیشه شودیافته میشود که معلومات تجربی هم تا در تحت قوة عقلیه واقع نشود و با معلومات قبلی همراه نگردد ، محل اعتماد نمیشود بلکه صورت وقوع نمی یابد .

چون در شعب حکمت نظر می کنیم می بینیم ، ریاضیات علومی هستند کاملا محل اطمینان ، ولی یکسره از احکام قبلی فراهم آمده اند . در طبیعیات هم چون محققان به دستور فرنسیس بیکن در آن وارد شده و تجربه و مشاهده را به کار برده اند . به نتایج اطمینان بخش رسیده اند[۱] وهرچند اساسا احکام آن بعدی می باشند احکام قبلی هم که در تحقیق هادی آن محققان بوده فراوان است ، مانند قاعده ارتباط علت و معلول وغير آن.

اما فلسفه اولی را که احکامش یکسره قبلی وعقلی است، می بینیم که هنوز میان صاحبنظران محل اختلاف است ، رصورت علمیت نیافته است ، و بایه، سر آن را پیدا کرد پس کوئیم .

احکامی که ذهن در امور می کند و قضایایی که ترتیب می دهد ، بانی که یعنی معمولی را بر موضوعی بار می کنـد دو قسم است ، تحلیلی و ترکیبی.

حکم با قضیه تحليلي[۲] آنست که محمول از خود موضوع بر می آید ، یعنی تصوری که محمول قرار داده شده ، در ضمن حدموضوع بوده و ذهن آن را به تحلیل از موضوع جـدا کرده ، و براو حمل نموده است ، مانند اینکه بگوئیم ، جسم صاحب ابعاد است ، زیرا در واقع معنی جسم اینست که صاحب ابعاد باشد ، و گرنه جسم نخواهد بود . پس در حقیقت قضیه تحلیلی معلوم تازه ای به دست نمی دهد ، فقط معلوم پیچیده را باز و آشکار می کند ، و از این رو می توان آن


  1. در اینجا منظور كانت از طبیعیات بیشتر تحقیقات ومعلوماتی است که نیوتن به دست آورده است
  2. Jugement analytique
–۲۰۳–