برگه:Sfrnamh-astrabad-va-mazndaran-va-gylan.pdf/۲۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

از دارالخلافهٔ طهران به سمنان
۱۳
 

[راه ده‌نمک به لاس‌گرد]

از بابت راه از ده‌نمک به لاس‌گرد که هشت فرسخ است سه فرسخ گذشته دره‌ای است که طرف راست، برج دارد که برج آدم‌بکش و مکشوم می‌گویند. یک فرسخ از آنجا گذشته قریهٔ عبد اللّه است که راه نصف است و دو قلعه دارد. قلعهٔ دست چپ خرابه است. و آبادی طرف راست می‌باشد که رعایا ساکنند. یک فرسخ از آنجا گذشته می‌رسد به سه قنطره پل یک چشمه، که هرکدام یک میدان از هم دور است. پل آخری اسمش یول‌کرپی[۱] است که آخر خاک عراق و اول خاک خراسان می‌باشد. بعد راه چنان تنگ می‌شود که اگر از دو سمت مال بیاید باید یکی برگردد. و اسمش باریک آب است. از آنجا رد شده وارد لاس‌گرد می‌شود که قلعه دارد.

[دهکدۀ لاس‌گرد]

در میان قلعهٔ [لاس‌گرد]یکصد و پانزده خانه‌وار رعیت، منزل دارند.

و خانه‌های رعایا از دو الا چهار مرتبه روی هم ساخته‌اند. همه اوطاقهای کوچک و نحس کثیف دارند. کدخدایش میرزا محمد حسین[است].

مالیات دیوان نقداً و جنسا یکهزار تومان است. غله یکصد خروار از قرار خرواری دو تومان و نیم، صد خروار می‌شود دویست و پنجاه تومان، از بابت کاه پنجاه تومان، از بابت صیفی و باغات هفتصد تومان که این هزار تومان به میرزا محمد خان سپه‌سالار می‌رسد.

باغات زیاد دارند:انجیر، انار و انار بیدانه و به[و]گلابی و سیب با سایر میوه‌جات وافر است. و حمام و مسجد و تکیه و سه آستانه امام‌زاده

  1. بضم کاف.