این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۳۶
بجای آورد چنانچه بموضع خود شرح داده آید حکایت آن بود که جمع حساد طعن فردوسی میکردند و او را بفلسفه و اعتزال و رفض و هر عیبی دیگر که توانستند نسبت کردند از جهت این
بیت
✽ به بینندگان آفریننده را ✽ | ✽ نه بینی مرنجان دو بیننده را ✽ |
او را معتزلی گفتند یعنی ظاهر این بیت دلالت میکند که رویت ممکن نیست همچنانکه مذهب اعتزال است و بواسطهٔ این
ابیات
✽ نگه کن باین گنبذ تیز گرد ✽ | ✽ که درمان ازویست وزو نیز درد ✽ | |||||
✽ ازو زار گردی ازو سرفراز ✽ | ✽ و زو دان فزونی و هم زو نیاز ✽ |
گفتند او فلسفی است چه این سخن بآن دلالت میکند که هرچه در جهان واقع میشود همه از تاثیر فلک است چون درد و درمان و کمال و نقصان و امثال آن و این مذهب فلسفه است که اسناد حوادث بافلاک میکنند و ازین
ابیات
✽ نه گشت زمانه بفرسایدش ✽ | ✽ نه از رنج و تیمار بگزایدش ✽ | |||||
✽ نه از جنبش آرام گیرد همی ✽ | ✽ نه چون ما تباهی پذیرد همی ✽ |
گفتند این بیتها دلالت میکند که حرکات افلاک و اوضاع علویات بر هین طریقه همیشه خواهد بود و تغیر بآن راه نخواهد یافت و این مذهب دهریانست و ابیات که دلالت برفض میکند خود بسیار است