برگه:Shahriyarane Gomnam.pdf/۱۱۲

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

گرفتن و بند کردن ابراهیم جز به دست او نبوده است. چنانکه در این‌باره در بخش دوم گفتگو خواهیم کرد.

ابو الهیجاء نوه سالار

چنانکه گفتیم نام این ابو الهیجاء تنها در برخی تاریخ‌های ارمنی برده می‌شود.

پیش از این پادشاهی آشود پسر آباس را در آنی و پادشاهی برادر او موشیغ را در قارس نگاشته‌ایم، در سال ۳۶۶ یا ۳۶۷ آشود پسر آباس درگذشت و پسر او سنباد پادشاهی یافته با عموی خود موشیغ به دشمنی و زد و خورد برخاست.

آسوغیک دارونیچی از مورخان معروف ارمنی که کتاب خود را نزدیک به همان زمان‌ها تألیف نموده می‌نویسد موشیغ ابو الهیجاء را به یاری خود خواست و شرحی درباره لشکرکشی ابو الهیجاء به یاری موشیغ و سرگذشت و پایان کار او می‌نگارد. اگر چه این شرح نیز خالی از ابهام نیست و متأسفانه جز آگاهی بس کوتاه و مجملی را به دست نمی‌دهد ولی به‌هرحال تنها خبری است که از آخرین فرمان‌روای سالاریان و از چگونگی برافتادن آن خاندان داریم و ما عین آن را از روی ترجمه فرانسه۱ در اینجا ترجمه می‌نماییم:

در عنوان سطر می‌نویسد:

رسیدن ابو الهج (ابو الهیجاء) به ارمنستان وی سپس پادشاهی خود را از دست داده خویشتن با خپه شدن نابود گردید.

سپس می‌نویسد:

موشیغ در دل خود هرگز ترسی از خدا نداشت. چه او میان درباریان بزرگ شده با ناز و تن‌آسایی‌اش پرورده بودند. او ابو الهج دیلمستانی نوه سالار را که از امیران ایرانی بود (به یاری خود) خواند. وی همان وقت همراه (فرستاده موشیغ) روانه نشده بسیار دیر رسید و دیر هوروموسی۲ را آتش زد در سال ۴۳۱ به دستیاری طناب‌ها چلیپای رهاکننده را که بر گنبد کلیسای شوغاکاد بود بیانداخت. آتش خشم خدا برافروخته شده دیوها بر وی چیره گردیدند (دیوانه شد) و چون بر امیر

________________________________________

(۱) . نسخه ارمنی کتاب آسوغیک با آنکه مکرر چاپ شده بسیار کمیاب است و ما دسترسی به آن نداشته‌ایم.

(۲) . دیر معروفی در نواحی آنی بوده است.

شهریاران گمنام جلد ۱