برگه:Shahriyarane Gomnam.pdf/۱۲۱

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

وعده به آینده می‌دهی. چه اگر هزار هزار درهم بسنجی [و بدهی] و شمیران را به دست بیاری باز سود برده‌ای. من این فصل دراز بیاوردم زیرا اگر خروارها کاغذ بنگارم باز کوتاهی و فروگذاری کرده‌ام و خدای بهترین کارساز است. آری آقای من اثر تو در بزرگواری بسیار و نام تو بزرگ است و سخن تو همچون باغ است که باران سحری دیده و صبا در آنجا به وزش درآمده. ولی ستاره همچون آفتاب نیست و ماه همچون بامداد نیست شمیران نیز همچون جناشک۱ نیست. هرگاه که این دز را به دست آری هرآینه شکوهی به دست آورده‌ای که هرگز نابود نشود تا آنگاه که آسمان اثر ستاره‌ها را نابود سازد و خداوند مرا بس و بهترین وکیل است.

ملحق سوم

دو شرح از ابن حوقل درباره مالیات آذربایگان و اران و ارمنستان و شهریاران بومی این ولایتها که باجگزار سالار مرزبان بودند ترجمه نموده‌ایم. چون کتاب ابن حوقل کمیاب است و برخی عبارات او که خالی از ابهام نبوده ما ترجمه به معنی کرده‌ایم و می‌توان معنی دیگر نیز فهمید اینست که عین عربی آن شرحها را در اینجا می‌آوریم:

۱ - «ان هذه الجبال کان لها ملوک و اصحاب لهم نعم فخمة و ضیاع و قلاع و نفیسة و خیول و کراع و کانت احوالهم واسعة و کانت لهم خیول فارهة و بغال ثمینات و قینات... و کان هؤلاء الملوک علیهم ضرائب قائمة و لوازم تحمل فی کل سنه الی ملک آذربیجان سهلة لا تنقطع و لا تمنع و کان ارباب هذه النواحی الذین هم ملوک الاطراف فی طاعة ملک آذربیجان و ارمنیة و الرانین یرضی منهم ابن ابی الساج بالقلیل و یأخذ ما یأخذه منهم علی سبیل الهدیة فلما صارت الی المرزبان بن محمد بن مسافر المعروف بالسلار جعل لها دواوین و علیهم فیها قوانین و لوازم یخاطب علی مرافقها و بقایاها و من اکبر ملوکها فی وقتنا هذا شروانشاه محمد بن احمد الازدی و ملک الابخاز من بعده و الیه ملک یتصل ببعض جبال القیق و نواحیه یعرف بالابخاز شاه و الیه الصناری المعروف بسنخاریب و هو نصرانی فی دینه کابن الدیرانی الملک علی الزوزان و وان و وسطان و سابین بمجمل کل ملک من هؤلاء بما

________________________________________

(۱) . جناشک دزی در گرگان بوده معلوم نیست برای چه نام او را در اینجا می‌برد.

شهریاران گمنام جلد ۱