انبوهی بدین سرزمینها ریخته بودند. چه برای نشر زبانی در مرز و بوم بیگانهای جز کوچانیدن انبوهی از مردم آن زبان بدانجا و آمیزششان با بومیان راهی نیست.
اما در ایران کسی تاکنون این تحقیق را نکرده که تازیکان که در آغاز اسلام این سرزمین بگشادند و قرنها به دست ایشان بود تا چه اندازه بدینجا کوچیده و بیشتر در کجاها نشیمن داشتند و انجام کارشان چه بود. ما نیز در اینجا فرصتی را که برای تحقیق دربایست است نداریم. آنچه یقین است در قرنهای نخستین تاریخ هجری کمتر شهری از ایران بود که یک بخش عمده مردم آن از تازیکان نبودند.
چنانکه یعقوبی از مؤلفان قرن سوم هجری در کتاب البلدان که از یکایک شهرهای ایران نام میبرد در اینباره خبرهای بس سودمندی دارد. چه درباره سیروان۱ و صمیره و حلوان۲ و دینور و قزوین و نهاوند و نیشابور و بخارا که از شهرهای بزرگ و مهم ایران بودهاند این عبارت را مینگارد: «مردمش درآمیخته از تازیک و پارسیاند۳.»
درباره کرمانشاه مینویسد: «بیشتر مردمش پارسیاند». آذربایگان را مینویسد مردمش پارسیان آذری و جاودانیان۴ بودند و چون به دست مسلمانان گشاده شد تازیکان بدانجا فرودآمدند. کرج۵ را که نشیمن ابو دلف عجلی معروف و خاندان و پیروانش بود مینویسد: «مردمش پارسیاند مگر آنانکه از خاندان عیسی بن ادریس عجلی باشند یا از دیگر تازیکان که بدیشان پیوستهاند». درباره قم مینویسد: «بیشتر مردمش از مذحج و از اشعریانند۶.» سپاهان را مینگارد: «بیشتر مردمش از بزرگان دهقانانند و گروهی نیز از ثقیف و بنی تمیم و بنی ضیه و خزاعه و بنی حنیفه و بنی عبد القیس و دیگران بدانجا رفتهاند.» درباره روستاهای گرمسیر و سردسیر کاشان مینگارد: «گروهی از تازیکان یمن از قبیله حمدان جای گزیدهاند.» یکی از روستاهای سپاهان را «تیمری» نامیده میگوید: «گروهی از تازیکان بنی قیس از بنی
________________________________________
(۱) . سیروان و صمیره دو شهر در پشتکوه و پیشکوه لرستان بودهاند.
(۲) . حلوان شهری در چند فرسنگی قصر شیرین بوده.
(۳) . «و اهلها اخلاط من العرب و العجم».
(۴) . مقصود پیروان بابک خرمی و استاد او جاویدان پسر سهل است.
(۵) . شهرکی در میانه همدان و بروگرد بوده. در معجم البلدان میگوید نام پارسی آن «کره» است.
(۶) . مذحج و اشعر هرکدام قبیلهای از یمن بودهاند.
شهریاران گمنام جلد ۱