میشمردند.
و آنگاه در کوهستانهای پیرامون آذربایگان مردمان جنگی و دلیر همچون گیلان و تالشان و موغان نشیمن داشتند که گردن به فرمانروایی تازیکان نگذارده استقلال و آزادی خود را از دست نهشته بودند. از اینرو تازیکان ناگزیر بودند که پیوسته دستههای انبوهی از مجاهدان و غازیان در آذربایگان پاسبان بگذارند. طبری مینویسد همواره شش هزار تن جنگجو از کوفه بدانجا فرستاده شده هرچهار سال یکبار عوض میشدند۱.
علت دیگر خرمی و سرسبزی آذربایگان بود که یکی از بهترین و دلکشترین قطعههای ایران و سرزمینی است که یک سوی آن سردسیر و ییلاق و سوی دیگرش گرمسیر و قشلاق است. چمنهای بس خرم و چراگاههای فراوان، هم کوههای بلند و هم دشتهای بسیار پهناور دارد، که از هرحیث برای زندگی ایل و عشیره بهترین نقطه و جای میباشد. از اینجاست که چون گشاده شده اندک زمانی نگذشت که عشیرهها و قبیلههای تازیک از هرسوی - از کوفه و بصره و جزیره و سوریه و یمن - روی بدانجا آوردند.
از گفته یعقوبی آوردیم که آذربایگان چون گشاده شد تازیکان بدانجا فرود آمدند۲. او همچون عبارتی را جز درباره آذربایگان ندارد. بلاذری نیز از گفته واقد نام اردبیلی مینگارد که چون آذربایگان گشاده شد عشیرههای عرب از کوفه و بصره و شام روی بدانجا آوردند و هرگروهی تا آنجا که توانستند دست انداختند و برخی زمینها را از بومیان خریداری کردند. روستاییان دیههای خود را برای پاسبانی بدیشان سپرده خویشتن برزگری ایشان پذیرفتند۳. در جای دیگر اشعث بن قیس را که در زمان خلیفه عثمان والی آذربایگان بود مینگارد: «مردمی از عرب از اهل عطا و دیوان۴ در آنجا بنشانده فرمود مردم را به اسلام خوانند». باز در جای دیگر اشعث را
________________________________________
(۱) . تاریخ طبری، جلد پنجم ص ۴۵.
(۲) . «ثم نزلتها العرب لما افتتحت». البلدان یعقوبی، چاپ لیدن، ص ۲۷۲.
(۳) . «اخبرنی واقد ان العرب لما نزلت آذربایگان نزعت الیها عشائرها من المصرین و الشام و غلب کل قوم علی ما امکنهم و ابتاع بعضهم من العجم الارضین و الجئث الیهم القری للخفارة فصار اهلها مزارعین لهم.»
(۴) . مقصود از اهل عطا و دیوان کسانیاند که از بیت المال حق سالانه میگرفتند.
شهریاران گمنام جلد ۱