برگه:Shahriyarane Gomnam.pdf/۱۴۲

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

که بار دیگر در زمان خلافت امام علی بن ابیطالب والی آذربایگان بود می‌نگارد: «در اردبیل گروهی را از اهل عطا و دیوان فرودآورد۱.»

از یک نوشته ابو الفرج در آغانی برمی‌آید که تازیکان در آذربایگان در قرن‌های نخستین و دومین اسلام بس انبوه‌تر از آن بودند که از این نوشته‌ها پیداست. چه او در سرودن داستان زد و خوردهای پیاپی بنی تغلب با بنی قیس که در زمان خلافت عبد الملک بن مروان در نواحی جزیره رخ می‌داد می‌نویسد: «تغلب پیش مهاجران خود که در آذربایگان بودند فرستاد و شعیب بن ملیل با دو هزار سوار بیامد۲.» از این عبارت پیداست که تنها از یک عشیره بنو تغلب دو هزار خانوار بیشتر در آذربایجان نشیمن داشته‌اند. عشیره‌های دیگر را نیز بدیشان قیاس می‌توان نمود.

یعقوبی در کتاب تاریخ خود نیز عبارت‌هائی دارد و از گفته‌های او برمی‌آید که گذشته از عشیره‌هایی که در آغاز کشورگشایی تازیکان به آذربایگان آمده بودند در اواخر قرن دوم هجری مهاجرت‌های تازه رخ داده و عشیره‌های فراوان دیگر بدانجا درآمدند. چه او می‌نگارد: ابو جعفر خلیفه عباسی «یزید بن حاتم سلمی» را والی آذربایگان ساخت و او یمانیان «قبیله‌های یمنی» را از بصره بدانجا آورد و نخستین کسی بود که ایشان را آورد. رواد بن مثنی ازدی را به تبریز تا نواحی «بذ» فرود آورد و مر بن علی طائی را به نریز۳ و (...) حمدانی را به میانه فرود آورد و قبیله‌های یمن را در هرکجا پراکنده ساخت که از نزاریان۴ کسی جز از صفو بن لیث عتبی و پسر عموی او بعیث پسر حلبس در آذربایگان نبود۵».

بلاذری این موضوع را مشروحتر از یعقوبی آورده مرند را می‌نویسد: «دیه کوچکی بود که حلبس پدر بعیث فرودآمده سپس استوارش ساخت و محمد پسر او کوشک‌هائی در آنجا بنیاد گذاشت.» ارومی را می‌گوید «صدقة بن علی با مردم آنجا جنگ کرده چیرگی یافت و او و برادرانش کوشک‌هائی در آنجا بنیاد گذاردند.» تبریز را می‌نگارد: «رواد ازدی فرودآمد سپس وجناء پسر او در آنجا بود و او و برادرانش در آن شهر بنیادها گذاردند. او با بارویی استوارش ساخت و مردم با او بدانجا فرود

________________________________________

(۱) . فتوح البلدان، چاپ مصر، صفحه‌های ۳۳۶ و ۳۳۷.

(۲) . اغانی، چاپ مصر، جلد یازدهم، صفحه ۵۹.

(۳) . نریز جایی در نزدیکی‌های اردبیل بوده.

(۴) . مقصود قبیله‌های نجد و حجاز است.

(۵) . تاریخ یعقوبی، چاپ بریل، جلد دوم، صفحه ۴۴۶.

شهریاران گمنام جلد ۱