از این خیانتکاری ابو الخریب در خشم شده کشیشان در کلیساها نفرین بر او خواندند. ابو الخریب از کرده پشیمان شده برای آزادی دیرنیق کوشیدن گرفت و روزی را قرار داده به دیرنیق پیغام فرستاد که در آن روز چون همراه ابو الهیجاء از شهر به گردش بیرون میآید فرصت جسته اسب به سوی دریا بجهاند چه او (ابو الخریب) در آنجا انتظار او را خواهد داشت، در آن روز دیرنیق چون همراه ابو الهیجاء از شهر بیرون آمد به دستور ابو الخریب فرصت جسته اسب به سوی دریا جهاند. کسان ابو الهیجاء از دنبال تاختند.
ولی ابو الخریب از کمین درآمده با شمشیر برهنه بدیشان تاخت و گروهی را از پا درانداخته مردی را شمشیری چنان بر سرش نواخت که دوتکهاش ساخت.
ابو الهیجاء و مردمش گریخته به شهر در رفتند و دروازه را از پشت سر استوار ببستند.
ابو الخریب و مردمش گریخته به شهر در رفتند و دروازه را از پشت سر استوار ببستند.
ابو الخریب از دنبال ایشان تاخته ضربی چنان با زور به در زد که شمشیر به آهن فرو رفت سپس برگشته دیرنیق را به ارمنستان رساند۱.
در اینجا باید دانست که هم درباره مرگ غاغیق و هم درباره مدت حکمرانی دیرنیق تاریخنگاران ارمنی اختلاف دارند. ولی از روی تحقیق ما در هردوباره نوشتههای آسوغیک که نخستین را در سال ۳۹۲ تاریخ ارمنی (مطابق ۳۳۱-۳۳۲ هجری) و دومی را هفده سال مینگارد درستتر است. از اینرو حکمرانی دیرنیق از سال ۳۳۲ تا سال ۳۴۹ بوده و در این زمانها ما ابو الهیجاء نامی را در خوی و سلماس سراغ نداریم. با آنکه نوشته ابن حوقل را در دست داریم که در سال ۳۴۴ یکایک حکمرانان بومی آذربایگان و ارمنستان و اران را که باجگزاران سالار مرزبان بودند نام میبرد۲. از آن سوی این داستان هم اگرچه افسانهوار است نتوان گفت که پاک دروغ و ساختگی است و بیشک بنیادکی داشته است که پیرایه بر آن افزوده و از ابو الخریب رستم دستان درآوردهاند. پس این ابو الهیجاء که بوده؟....
آنچه ما میپنداریم این همان ابو الهیجاء روادی است که این هنگام خداوند اهر و ورزقان بوده. تاریخنگاران ارمنی «اهر» و «هیر» و «ورزقان» و «زاراواند» را از هم باز
________________________________________
(۱) . تاریخ میکائیل چامچیان، جلد دوم، ص ۸۲۶.
(۲) . بخش نخستین، ص ۱۱۲ و ۱۱۳ دیده شود.
شهریاران گمنام جلد ۱