برگه:Shahriyarane Gomnam.pdf/۱۸۷

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

درآمدن غزان سومین بار به آذربایگان

آن دسته‌های غزان که گفتیم در سال ۴۳۰ از آذربایگان بیرون رفته در قزوین و ری و همدان پراکنده شدند ایشان را در این شهرها و در سپاهان و دینور و کنکور داستانهاست که ابن اثیر شرح داده. سرانجام همگی این دسته‌ها در ری بر قزل که این هنگام به نام «امیر غزان» معروف گردیده بود گرد آمدند. ولی در سال ۴۳۲ قزل درگذشت و در این هنگام چون طغرل‌بک و برادرانش در خراسان و خوارزم بنیاد پادشاهی گذارده بودند ابراهیم ینال برادر مادری طغرل آهنگ ری کرد که بدانجا دست یابد. غزان این بشنیده از ترس او در ری درنگ نکرده همگی آهنگ آذربایگان کردند۱ و به نوشته ابن اثیر در سال ۴۳۳ بدانجا درآمده ولی به جهت بدرفتاریها که با مردم این سرزمین کرده بودند در آنجا نیز درنگ کردن نتوانسته در همان سال از راه ارمنستان روانه جزیره و دیار بکر شدند.

در این‌باره داستان و حادثه‌ای از غزان در آذربایگان دانسته نیست. ولی در دیوان قطران قصیده‌ای است که اگرچه نام ممدوح نمی‌برد به قرینه توان دانست که درباره جنگ وهسودان با غزان است. می‌گوید این جنگ در بیابان سراب رخ داد و غزان شکست یافته انبوهی از ایشان کشته گردید و دژی از ایشان گشاده شد. و چون می‌گوید همه ترکان از همه‌جا گرد آمده در این جنگ شرکت داشتند از اینجا می‌توان پنداشت که داستانی دربارۀ درآمدن غزان به آذربایگان روی داده است.

همگی قصیده را بدانسان که در نسخهاست در اینجا می‌آوریم:


کمر بستند بهر کین شه ترکان پیکاری همه یکرو به خونخواری همه یکدل به جراری یکی ترکان مسعودی به قصد خیل مسعودان نهاده تن به کین کاری و دل داده به خونخواری بسان کوه از انبوهی و چون ریگ از فراوانی چو شیران از گران زخمی چو دیوان از سبکساری

________________________________________

(۱) . چنانکه بارها گفته‌ایم عبارتهای ابن اثیر در اینجاها سخت درهم و متناقض است. با آنکه در اینجا می‌نویسد همه غزان در سال ۴۳۳ به آذربایجان آمده از آنجا روانه دیار بکر شدند سپس در حوادث سال ۴۳۴ بودن کوکتاش و بوقا و دیگر بزرگان غزان را در نواحی زنجان می‌نگارد و نتوان دانست که کدام خبر درست‌تر است.

شهریاران گمنام جلد ۱