هماکنون در آذربایگان به جای «محمد» ممی میگویند و از نام مملان۱ ما میدانیم که در آن زمانها نیز این رسم در کار بوده. «ممی» در زبان و خط ارمنی «مامی» میشود و وارتان و دیگران که داستان محمد و پسرانش را شنیده یا خواندهاند «مامی» را به مناسبت کلمه «مام» که در فارسی به معنی مادر است نام زن پنداشته و گمان کردهاند که مقصود مادر مرزبان و فضلون است و از پیش خود در داستان تصرف نموده به شکلی که نقل کردیم نگاشتهاند.
دلیل اینکه وارتان از آغاز تاریخ و داستان شدادیان آگاهی درست نداشته اینست که به نوشته او پیدایش مرزبان و برادرانش پس از سال ۴۳۶ بوده، چه او پیش از نگارش داستان ایشان سال ۴۹۳ ارمنی را که با ۴۳۶ هجری مطابق است قید نموده پس از یاد کردن برخی حادثهها مینگارد:
در این روزها زنی مام نام با سه پسر خود از ایران به فاریسوس آمدند... با آنکه بیگفتگوست که آغاز حکمرانی مرزبان و برادرانش در سال ۳۶۰ و آن نزدیکیها بوده و وارتان هفتاد سال بیشتر درباره زمان ایشان سهو نموده. لغزشهای دیگری هم از این مؤلف درباره شدادیان هست که ما هرکدام را در جای خود روشن خواهیم ساخت.
۱ - محمد پسر شداد
چنانکه گفتیم از محمد خبری جز آنچه منجمباشی نگاشته نداریم. او آغاز حکمرانی شدادیان را به دست محمد در سال ۳۴۰ نگاشته سپس مینویسد:
چون در سال ۳۳۷ خداوند آذربایگان سالار (مرزبان پسر) محمد دستگیر شد سران و بزرگان که یاران و بستگان گرد خود داشتند هرکدام در سویی به خودسری پرداختند محمد پسر شداد هم در آران برخاسته به هرسوی آن سرزمین دست یافت و تا سال ۳۴۴ بود تا بدرود زندگی گفت.
سپس میگوید:
ولی در آخرها خلل به کارهای او راه یافته شهرهایی که گرفته بود از دستش در
________________________________________
(۱) . برای این مطلب بخش دوم ص ۱۷۱-۱۷۰ دیده شود.
شهریاران گمنام جلد ۱