و درنوردیده بودند. باید گفت علت عمده همانا مردانگی و دلاوری دیلمان و قهرمانیها و جانبازیها بود که آن مردم در راه نگاهداری مرز و بوم خود و دفع دشمنان بیگانه آشکار میساختند.
در حقیقت زندگانی دیلمان در این یک دوره سراسر قهرمانی و بهادری و درخور آن بوده که در تاریخهای ایران به تفصیل نگاشته شود. ولی افسوس که در تاریخهای ایران هرگز یادی از این داستانها نکردهاند و شاید اگر بویهیان و زیاریان نبودند در تاریخهای ما نامی از دیلم برده نمیشد. در تاریخهای صدر اسلام نیز اگرچه در ضمن حوادث آن زمانها نام دیلم فراوان برده میشود و پیداست که چه اهمیتی داشتهاند ولی از احوال این طایفه چیزی نمینویسند و درباره جنگهائی که پیاپی میانه ایشان و مسلمانان روی میداد جز خبرهای مجمل و کوتاه در اینجا و آنجا نتوان یافت.
ما در این کتاب همگی این خبرها را تا آنجا که توانستهایم گرد آورده و همچنین در شعرها و قصیدههای عربی هرکجا که اشاره به احوال دیلمان در این دوره یافتهایم نقل کردهایم و از روی هم رفتۀ این خبرها و شعرها و از حدیثهائی که اشاره کردیم قهرمانی و بهادری دیلمان و ایستادگی و پافشاری ایشان در برابر جهانگشایان اسلام در مدت دویست و پنجاه سال و بیشتر مدلل و هویداست.
نخستین جنگ دیلمان با تازیان
نخستین جنگ دیلمان با تازیان به روایت معروف در سال ۲۲ هجری بود. در این وقت رشته استقلال ایران از هم گسیخته و تازیان تا همدان و سپاهان و پارس گرفته بودند و یزدگرد پادشاه کشور به نواحی خراسان گریخته سپاه و لشکر هرچه پراکنده و مردم هرشهر و ولایت ناچار به پاسبانی و نگهداری شهر و ولایت خود برخاسته بودند از جمله دیلمان که در این وقت پادشاهی یا سرداری به نام «موتا» داشتند از کوهستان خود پایین آمده در دستبی (دشت میانه قزوین و همدان) با پیشقراولان تازی پیوسته زد و خورد میکردند، در این میان مردم آذربایگان و مردم ری نامهها به دیلمان نوشته از آن دو شهر نیز از هریک سپاهی به دیلمان پیوست که همدست و یکجا حملهای به تازیان کرده مرز و بوم خود را از خطر و تهدید آن گروه ایمن و آسوده نمایند.
شهریاران گمنام جلد ۱