دژی که وی از خاک باگراتونیان بگشاد جاویدان از وی باشد. قیصرنامه به ابو السوار نوشته بدانسان که او میخواست پیمان نهاد.
ابو السوار سپاه گرد آورده بر خاک باگراتونیان تاخت و بر دژهای بسیاری دست یافت. غاغیق چون با رومیان در کشاکش بود سود خود در آن دید که آن دژها را به ابو السوار واگذارده با وی آشتی نماید و فرستاده و گنجینه نزد او گسیل داشته آشتی خواست. ابو السوار خواهش غاغیق را پذیرفته به دژهایی که گرفته بود بسنده کرده گام فراتر ننهاد۱.
جنگ ابو السوار با رومیان
رومیان از لشکرهایی که برای گرفتن آنی به ارمنستان کشیدند سود نبرده در هربار شکست یافتند ناچار تدبیر اندیشیده غاغیق را به دستاویز اینکه میخواهند با گفتگو و پیمان کار را یکسره نمایند به قسطنطنیه خواندند. غاغیق برایشان مطمئن نبوده آرزوی رفتن نداشت. ولی آن دسته از بزرگان ارمنستان که پنهانی هواخواه رومیان بودند به رفتنش برانگیختند و چون او به قسطنطنیه رسید رومیان پیمان بشکسته در آنجا نگاهش داشتند و سپاه به ارمنستان فرستاده از هرراهی بود آنی را به دست بگرفتند و آسید نامی را به حکمرانی آنجا برگماردند.
در همان روزها فرستادگانی از قیصر پیش ابو السوار آمده خواستار شدند شهرها و دژهایی را که غاغیق بگرفته بود تهی ساخته بدیشان بازگذارد. ابو السوار پیمان قیصر را که در اینباره نوشته بود بدیشان نموده پاسخ داد که آن شهرها و دژها جاویدان از آن اوست. لیکن قیصر پروای پیمان و سوگند خود نکرده به فرمانده شرق فرمان فرستاد که با سپاهیان خود به جنگ ابو السوار بشتابد و به آسید نیز نوشت که تا میتواند از ارمنیان و گرجیان سپاه گرد آورده به سپاه روم پیوندد.
ابو السوار در دوین این خبرها را شنیده آماده شد و در جلو آزادرود که از نزدیکی شهر میگذرد بند بسته آب را برگردانیده سراسر پیرامون شهر را باتلاق ساخت و در آن روز که رومیان میرسیدند دستههای انبوهی را از سپاه خود در باغهای بیرون شهر کمین گمارده خویشتن در شهر فرونشست.
________________________________________
(۱) . تاریخ چامچیان، جلد دوم، ص ۹۲۶.
شهریاران گمنام جلد ۱