برگه:Shahriyarane Gomnam.pdf/۳۰

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

محمد گفت اکنون درهای شهر ببندید و خویشتن با مسلمانان حمله به دیلمان برده همگی ایشان بکشتند چنانکه تنی رها نگشت، از این واقعه دلیری و بهادری محمد معروف گشته دیلمان دیگر نیارستند به قزوین بتازند تا هنگامی که خلیفه عمر بن عبد العزیز محمد را به جرم میخوارگی از قزوین بازخواست و به کوفه فرستاد پس دیلمان باز به قزوین تاخته کشتار می‌کردند مسلمانان از عمر خواستار شدند که محمد را به قزوین بازفرستاد.

نیز بلاذری می‌نگارد که حجاج عمر بن هانی نامی را با دوازده هزار تن از تازیان به جنگ دیلمان فرستاد و آنان به قزوین آمده در آنجا نشیمن گرفتند.۱

طبری در سال ۱۴۳ می‌نویسد: به منصور خلیفه خبر رسید که دیلمان بر مسلمانان تاخته کشتار بزرگی کرده‌اند خلیفه به بصره و کوفه فرستاد مردم را سرشماری کنند که هرکه ده‌هزار درهم و بیشتر دارایی دارد به جنگ دیلمان بشتابد سپس در سال دیگر (سال ۱۴۴) می‌نگارد که محمد بن ابی العباس علوی با لشکرهای کوفه و بصره و واسط و جزیره به جنگ دیلمان بشتافت.

یعقوبی در زمان منصور خلیفه می‌نگارد:

مردم طالقان بشوریدند خلیفه عمر پسر علاء را به سوی ایشان فرستاد و او طالقان و دماوند و دیلمان بگشاد و از دیلمان فراوان دستگیر کرد سپس به طبرستان رفته تا آخر روزگار منصور در آن‌جا بود.۲

هم بلاذری می‌نگارد که چون هارون الرشید آهنگ خراسان داشت در قزوین مردم آن شهر جلو او را گرفته از سنگینی خراج خود شکایت کردند و گفتند ما در دهانۀ سرزمین دشمن نشسته پیوسته در جنگ و جهاد هستیم و تخفیفی درباره خراج خود خواستند هارون خواهش قزوینیان را پذیرفته قرارداد سالانه بیش از ده هزار درهم از ایشان نگیرند.۳

همو ابو دلف عجلی معروف را که در زمان مأمون والی جبال (عراق عجم) بود می‌نگارد به تاخت دیلمان رفت. سپس می‌نویسد در خلافت معتصم باللّه نیز که

________________________________________

(۱) . ص ۳۳۲.

(۲) . تاریخ یعقوبی، چاپ بریل، جو دوم، ص ۴۶۵. باید دانست که مقصود از گشادن دیلم گرفتن رویان (نواحی کجور) است که تا آن وقت در دست دیلمان بود عمر پسر علاء بگرفت وگرنه خود دیلمتان گشاده نشد.

(۳) . ص ۳۳۱.

شهریاران گمنام جلد ۱