اصبنابها موتا و من لف جمعه و فیها نهاب قسمه غیر عاتم تبعناهم حتی او وافی شعابهم تقتلهم قتل الکلاب الجواحم کانهم فی واج روذ وجوه ضئین اصابتها فروج المخارم۱حاصل معنی آنکه چون خبر رسید که موتا و طایفه دلیر او لشکرهای ایران را بر سر ما میآورند من نیز با لشکرهای خود چون کوهی به حرکت آمدیم که پیمان خود را به دستیاری شمشیر نگهدارم چون در واجرود به یکدیگر رسیدیم خود را بر آنان زدیم جنگ بزرگی روی داده آنان یک ساعت در رزمگاه ایستادگی نتوانسته تاب نیزهها و شمشیرهای برنده نیاوردند و چون پراکنده شدند گویی دیواری بود که خشتهای آن از هم پاشید موتا و گروهی را در پیرامون او پایین آوردیم۲ به نگاه ایشان تالان کردیم و از دنبال ایشان رفته فراوان میکشتیم تا پناه به درهها بردند گویی در آن بیابان گوسفندان ترسزده و رم خورده بودند.
عروة بن زید که گفتیم با هشت هزار سپاه تازی آهنگ ری کرده در اثنای راه با لشکری از دیلمان و رازیان جنگ نموده فیروزی یافت بلاذری شعرهای پایین را به نام او نوشته:
برزت لاهل القادسیة معلما و ما کل من یغشی الکریهة یعلم
و یوما باکناف النخیلة قبلها شهدت وم ابرح ادمی و اکلم
و ایقنت یوم الدیلمیین اننی متی ینصرف وجهی الی القوم یهزموا
محافظة انی امرء ذو حفیظة اذا لم اجد مستأخرا اتقدم۳معنی آنکه: در قادسیه که به جنگ درآمدم شناخته و معروف بودم و نه چنان است که هرکه به جنگ درآید معروف باشد پیش از آن هم در پیرامون «نخیله» حاضر رزم بودم و پیوسته زخمها برداشتم روز دیلمان نیز دانستم که اگر روی بدان گروه بیاورم روگردان میشوند. همه اینها را به نام غیرت کردم چه من مرد غیرتمندی هستم که تا کسی از پشت سر دنبالم نکند از پیش رفتن بازنمیایستم.
________________________________________
(۱) . تاریخ طبری، حوادث سال ۲۲.
(۲) . عبارت «اصبناموتا» به یکی از چند معنی محتمل است: «به موتا رسیدیم» «موتا را دریافتیم» «موتا را پایین آوردیم» «ریشه موتا کندیم» و هرکدام از این معنیها که بگیریم مفهومی جز این ندارد که «موتا را کشتیم» این است که ما نیز کشته شدن موتا را در این جنگ نگاشتیم.
(۳) . ص ۳۲۵.
شهریاران گمنام جلد ۱