برگه:Shahriyarane Gomnam.pdf/۳۴

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

بین القلیسم فالقیول فحا من فاللهزمین و مضجعی متکنف و جبال ویمة۱ ما تزال منیقة یا لیت ان جبال ویمة تنسف۲از اسیری خود شکایت کرده می‌گوید: در دست دشمنان گرفتار و در بند و زنجیر هستم و هرشام و بامداد پای در زنجیر راه می‌روم میانه قلیسم و قبول و حامن و لهزمین۳ هستم و گرد خوابگاه مرا پیوسته فروگرفته‌اند کوه‌های ویمه (فیروزکوه) بلند و هویدا است ای کاش این کوه از هم می‌پاشید.

ابو دلف عجلی معروف که گفتیم والی جبال بود و پیوسته با دیلمان جنگ می‌کرد مبرد در کتاب کامل خود شعرهای پایین را به نام وی نوشته:


یومای یوم فی اوانس کالدمی لهوی و یوم فی قتال الدیلم هذا حلیف غلائل مسکوة مسکا و ضافیة کنضح العندم و لذاک خالصة الدروع و ضمر یکسوننا رهج الغبار الاقتم ولیو مهن الفضل لولا لذة سبقت بطعن الدیلمی المعلم معنی آنکه: خوشی دو روز است روزی که با زنان بت‌روی خوشگذرانی کنم و روزی که با دیلمان در ستیز باشم آن روز جامه مشک‌آلود فراخ و قرمزرنگ می‌پوشم و این روز زره پوشیده بر اسبان لاغر میان گردانگیز می‌نشینم روز زنان بهتر و خوشتر بود اگر لذت کشتن دیلمان زره‌پوش نبود.

علویان و دیلمان

داستان علویان و عباسیان معروف است که علویان خلافت را حق خود دانسته یکی پس از دیگری بیرق دعوت می‌فراشتند و خلفای عباسی همیشه از دست ایشان در زحمت بودند. ایرانیان از نخست هواخواه علویان بودند ولی به عبارت معروف «لا لحب علی بل لبغض معاویة» چه عمده مقصود ایرانیان آن بود که بنیاد عباسیان به دست علویان کنده شود تا مگر ایران نیز به استقلال خود برگردد بویژه دیلمان که آن همه دشمنی‌ها و خونریزی‌ها با تازیان کرده یگانه آرزوی ایشان بود که

________________________________________

(۱) . ویمه نام باستان فیروزکوه است.

(۲) . اغانی، جلد پنجم، ص ۱۳۹.

(۳) . معلوم است که اینها جای‌هائی در دیلمستان بوده‌اند چنان‌که نام «قلیسم» در جای دیگر نیز هست ولی سه نام دیگر گویا خالی از تحریف نباشد.

شهریاران گمنام جلد ۱