همین جهت برادر خود جستان را بکشت.
زمان این حادثه (کشتن جستان) دانسته نیست ولی علی از سال ۳۰۰ از جانب خلیفه المقتدر در سپاهان «عامل معاون» بود و سه سال در آن شهر نشیمن داشت. و در دیلمستان گویا برادرش خسرو فیروز جانشین او بود. چه ابن اسفندیار در داستان ناصر کبیر و دست یافتن او به طبرستان مینویسد:
تا اتفاق افتاد که ناصر کبیر حسن بن قاسم را به گیلان فرستاده فرمود ملوک گیلان را [که] کوه و دشت دارند برای اظهار اطاعت به آمل آورد چنانکه اشارت بود هروسندان ابن تیدا و خسرو فیروز بن جستان۱ و ایشان بن وردراد را با جمله قبایل ایشان بیاورد. و پیش ناصر نبشت که همه به مدد و خدمت تو میآیند....
در این عبارت اگرچه ملوک گیلان را میگوید ولی از نام خسرو فیروز پیداست که دیلمان نیز مقصود است و او در این وقت در دیلمستان به جای برادرش پادشاهی میکرده است.۲
باری در سال ۳۰۴ در سپاهان غلامعلی احمد بن سیاه نامی را که از جانب خلیفه عامل خراج آن شهر بود به کینه و کیفر دشنامی که به آن غلام داده بود بکشت و چون این خبر به خلیفه رسید سخت برآشفته علی را از کار معزول ساخت و او به کوهستان دیلم برگشت. از این پس خبری از علی نیست تا در سال ۴۰۷ مونس سپهسالار لشکر خلیفه که به جنگ یوسف پسر ابی الساج به آذربایگان آمده بود پس از گرفتن یوسف و هنگام برگشتن به بغداد در ری علی را دوباره (عامل حرب) ری و دماوند و قزوین و ابهر و زنگان ساخته خراج و مالیات این شهرها را نیز به او واگذاشت که خرج خود و کسان و پیروانش بکند.۳
لیکن علی مدت اندکی این کار را داشت و در همان سال ۳۰۷ یا سال دیگر آن
________________________________________
(۱) . خسرو فیروز پسر وهسودان بود ولی چون همه جستانیان را «پسر جستان» میخواندند این عبارت نیز از همین جهت است.
(۲) . نوان گفت که این قضیه پس از کشته شدن علی بوده زیرا کشته شدن علی پس از مرگ ناصر است.
(۳) . ابن مسکویه در تجارب الامم و ابن اثیر در کامل التواریخ این حادثه را ضمن حوادث سال ۳۰۴ مینویسد ولی به تصریح خود ایشان برگماشتن علی به عمل حرب ری و قزوین و دیگر شهرها در سال ۳۰۷ بوده و از اینرو معلوم است که کشته شدن او نیز در سال دیگر آن بوده است.
شهریاران گمنام جلد ۱