ابهر و سهرورد و همچنین به بخشی از خاک قزوین نیز دست یافت و چندین دز نو بنیاد نهاد۱.
ولی پس از مرگ مرزبان در سال ۳۴۶ به شرحی که خواهیم نگاشت میانه وهسودان با پسران مرزبان دشمنی و دوتیرگی افتاده وهسودان کاری جز این نداشت که به تباهی و نابودی فرزندان برادر خود میکوشید تا در سال ۳۴۹ جستان و ناصر دو پسر مرزبان را با مادر جستان به حیله به تارم خوانده دستگیر ساخت و به بند و زنجیر انداخته پس از شکنجه بسیار هرسه را بکشت و پسر خود اسماعیل را جانشینی داده شمیران را بدو سپرد و سپاه انبوهی او ساخته به آذربایگان فرستاد و او ابراهیم پسر دیگر مرزبان را از آنجا بیرون رانده خویشتن حکمرانی آذربایگان داشت تا پس از مدتی درگذشت۲ و ابراهیم دوباره به آذربایگان دست یافته به خونخواهی برادران خود لشکر به تارم کشید و وهسودان را مغلوب ساخته خرابی بسیار در سرزمین او کرد. ولی سال دیگر (سال ۳۵۵) وهسودان سپاهی از دیلمستان و تارم گرد آورده همراه یکی از سرکردگان خود روانۀ آذربایگان ساخت و ابراهیم از این سپاه شکست سختی یافته به ری پیش رکن الدوله بگریخت چنانکه ما تفضیل همۀ این حوادث را در داستان مرزبان و فرزندانش خواهیم نگاشت.
از این پس از وهسودان خبری نیست و سال مرگ او نیز دانسته نیست. ولی در دیوان متنبی شاعر معروف عرب دو قصیده در ستایش عضد الدوله هست که در هر دو از آنها یاد جنگ رکن الدوله با وهسودان میکند. آنچه از شعرهای این دو قصیده بر میآید وهسودان با رکن الدوله به دشمنی و کینهورزی برخاسته جنگ شروع میکند، رکن الدوله سپاه به دفع وهسودان فرستاده مغلوبش میکند. و سپاه گرد دز او را فرو میگیرند و خود وهسودان گریخته سرگردان میشود. و از برخی شعرها برمیآید که این جنگ بیش از یکبار بوده. در نامه ابو علی حسن بن احمد نیز به جنگ و دشمنی میانه وهسودان و رکن الدوله اشاره شده. ولی بیگفتگو است که بیشتری از گفتههای متنبی گزافه و دروغ است زیرا اگر این راست بود که سپاه رکن الدوله وهسودان را شکسته گریزان و سرگردان ساختند ناچار بایستی ابهر و سهرورد و زنجان را از او باز
________________________________________
(۱) . معجم البلدان، کلمه شمیران، نامه ابو علی حسن بن احمد.
(۲) . از نوشتههای ابن مسکویه برمیآید که مرگ اسماعیل در ۳۵۰ یا ۳۵۱ بوده.
شهریاران گمنام جلد ۱