برگه:Shahriyarane Gomnam.pdf/۵۸

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

همه‌جا سالار «سلار» می‌نویسد. وهسودان را نیز سالار نوشته‌اند، ولی چند تن از ایشان با این لقب بیشتر معروف بوده‌اند. از جمله ابراهیم را همه‌جا «سالار ابراهیم» یا «سالار تارم» می‌نویسند.

اسماعیل‌نیای ابراهیم را گفتیم که پدرش وهسودان در زمان خود جانشینی داده در سال ۳۴۹ به آذربایگان فرستاد و وی پس از مدتی حکمرانی در آنجا درگذشت.

ولی از مرزبان پدر ابراهیم هیچ‌گونه خبری نداریم. خود ابراهیم نیز معلوم نیست در زمان فخر الدوله که به سراسر خاک کنکریان دست یافته بود کجا می‌زیسته. چه میانه بزرگ‌زادگان دیلم در دربار فخر الدوله نیز نام او برده نمی‌شود.

باری به نوشته ابن اثیر پس از مرگ فخر الدوله در سال ۳۸۷ ابراهیم به زنجان و ابهر و سهرورد و تارم۱ دست یافت و یکی از دزهای معروف او «سرجهان» بود (در نزدیکی صائین قلعه کنونی در خمسه)، ولی تا سال ۴۲۰ در تاریخ‌ها خبری از ابراهیم نیست. جز اینکه مستوفی در نزهت القلوب به جنگی میانه او و مردم قزوین اشاره کرده می‌گوید از این جنگ خرابی به باروی قزوین راه یافت. همچنان در ترجمه حال شیخ ابو علی پسر سینا و سرگذشت او با شمس الدوله پسر فخر الدوله به لشکرکشی شمس الدوله به تارم به جنگ امیر آنجا (که بی‌شک ابراهیم بوده) اشاره شده که شمس الدوله در این لشکرکشی به درد قولنج گرفتار شده معالجه شیخ نیز سودی نبخشیده در نیمه راه بدرود زندگی می‌گوید۲.

اما سال ۴۲۰ چون در این سال سلطان محمود غزنوی به ری آمده و مجد الدوله را دستگیر ساخته و به نوشته ابن اثیر پسر او مسعود نیز به زنجان و ابهر دست یافته بود پس از برگشتن محمود به خراسان جنگ‌هائی میانه ابراهیم و مسعود رخ داده ابراهیم به دست مسعود دستگیر شد. این حادثه را ابن اثیر به تفصیل نوشته ما نیز نوشته او را ترجمه می‌نماییم:

چون یمین الدوله محمود پسر سبکتکین به ری دست یافت مرزبان پسر حسن پسر خرامیل را که وی نیز از پادشاه‌زادگان دیلم و به محمود پناه آورده بود به سرزمین سالار ابراهیم فرستاد که بگشاید و او بدانجا رفته برخی از دیلمان به سوی

________________________________________

(۱) . ابن اثیر نام تارم نمی‌برد ولی بی‌گفتگوست که ابراهیم تارم را نیز داشت.

(۲) . دیباچه کتاب منطق الشرقیین چاپ بیروت دیده شود.

شهریاران گمنام جلد ۱